1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 518  تاريخ مخابره خبر:  ۱۱/۱۱/۱۳۸۵  نوع : خبر
 کد خبر : 138511110030  ساعت مخابره خبر: ۱۴:۰۰:۵۱
    ۱۳۸۵/۱۱/۱۱                              تاريخ نشر خبر :  
 

به بهانه بزرگداشت علي نصيريان در جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر(1)

بازيگري پركار، محجوب و محبوب سينما

سالها پيش، حدود دو دهه قبل بود كه عده اي از بازيگران كهنه كار و جوان تئاتر در دو مجموعه موفق از طريق گيرنده ها به صفحات چهارگوش تلويزيون و خانه هاي مردم ايران قدم گذاشتند.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، هزاردستان (علي حاتمي) و سربداران (محمدعلي نجفي). بازخواني وقايع تاريخي از منظر دو كارگردان با رويكردهايي كاملاً متفاوت؛ از سويي حاتمي زمان را عقب برد تا به شيوه خويش، با آن ديالوگ نويسي مشهور و نحوه روايتگري، تأسيس انجمن يا همان كميته مجازات را به تصوير كشد و از عزت اله انتظامي، جمشيد مشايخي، داوود رشيدي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز و... شخصيت هاي ماندگار خلق كند. حاتمي پيشكسوتان تئاتر و سينما را با نقش هايي چون خان مظفر/ هزاردستان، رضا تفنگچي/ رضا خوشنويس، مفتش شش‌انگشتي، ابوالفتح صحاف، كتابفروش، شعبان بي مخ و... در ذهن مردم و مخاطب عام و خاص جاودانه ساخت. به اعتقاد بسياري و بر طبق نظرسنجي ها، ديالوگ ها، شخصيت پردازي، دكور، لوكيشن ها و تصوير تهران قديم به يادگارهاي جاودانه حاتمي در عرصه تلويزيون و مجموعه سازي بدل شدند. از سويي ديگر محمدعلي نجفي زمان را اما عقبتر برد تا دوره استيلاي ايلخانان مغول بر سرزمين پهناور و كهن ايران و قيام سربداران را با اعضاي جوان تر گروه هاي تئاتر و سينماي آن دوران به نمايش درآورد، افرادي چون امين تارخ، سوسن تسليمي، چنگيز وثوقي، فيروز بهجت محمدي و... نه كافي نبود، براي شخصيت هايي به پيشكسوتان احتياج بود و در اين بين نقش كليدي و مهم قاضي القضات باشتين يا همان قاضي شارح معروف را علي نصيريان به عهده گرفت.
    با آنكه هر دو سريال به نوعي تاريخي محسوب مي شدند، اما هيچ سنخيتي با يكديگر نداشتند. طراحي صحنه و لباس، ديالوگ نويسي، شيوه روايت، بازيها، فرم و ساختار، تدوين، نمابنديها و ميزانسن كاملاً متفاوت بود؛ اينها همه در حالي بود كه علي نصيريان در روايتي فردي محافظه كار، حكومتي، سياس و سالوس را به تصوير مي كشيد و در روايتي مبارزي مهاجر/ آذري زبان را به نمايش مي گذاشت كه داراي تحصيلات سياسي بود و در فعاليت هاي تروريستي سهم بسزايي داشت. استدلال هاي قاضي شارح و سخنراني ها و معركه گرفتنش كاملاً با فروتني و تواضع، بزرگواري و مرموز بودن ابوالفتح در تضاد بود؛ بي شك تفاوت بازي علي نصيريان در اين مجموعه هاي نسبتاً همزمان مي تواند فتح بابي باشد براي تحليل بازيگري و مرور آثار او.
    به ناچار بايد از دهه شصت هم عقبتر رويم؛ خيلي عقب تر. علي نصيريان در سال 1313 در محله سنگلج تهران متولد شد. او در سال 1329 وارد مدرسه تئاتر جامعه باربد شد و فعاليت خود را در زمينه نمايش و نمايشنامه نويسي آغاز كرد. در سال 1330 در تئاتر سعدي فعاليت مي كرد، سپس در سال 1332 به هنرستان هنرپيشگي كه بعدها دانشكده هنرهاي دراماتيك نام گرفت، رفت. يكي از نقاط اوج كارنامه كاري او به سال 1335 در گروه هنر ملي (شاهين سركيسيان) بازمي گردد؛ در همين سال به خاطر نگارش «بلبل سرگشته» برنده بهترين نمايشنامه نويسي در نخستين مسابقه نمايشنامه نويسي شد. نصيريان از آن به بعد در بسياري از تئاترها در مقام بازيگر، نويسنده، مترجم و گاه كارگردان فعاليت داشت. اما فراز كاري و جريان سازي حرفه اي و هم نسلاني چون عزت اله انتظامي، محمدعلي كشاورز، داوود رشيدي، عباس جوانمرد، مهرداد اسكويي، جمشيد مشايخي، غلامحسين ساعدي، جعفر والي و بهمن فرسي از دهه طلايي چهل شروع و تا دهه پنجاه ادامه يافت. دوراني كه ابراهيم گلستان، داريوش مهرجويي، خسرو هريتاش، مسعود كيميايي، فرخ غفاري و... آثار متفاوت و جريان فيلمسازي مستقل را بنا نهادند.
    تلافي اين دو جريان گاو (داريوش مهرجويي، 1348) بود كه از تله تئاتري متولد شد براساس نمايشنامه «غزاداران بيل» (غلامحسين ساعدي) كه پيشتر اجرا شده بود. گروه بازيگران حرفه اي تئاتر، به دعوت مهرجويي در فيلم ظاهر شدند و به ايفاي نقش پرداختند. گاو به جهت ابعاد روانشناسانه و جامعه شناسانه نمايش و نيز ضرورت بيان مسائل اقتصادي و روابط انسانها به اثري ماندگار بدل شد. مقاله هاي بسياري از مناظر مختلف به گاو پرداخته اند؛ از مقايسه نمايشنامه و فيلمنامه و اقتباس داستاني تا خوانش تصاوير سياه و سفيد فريدون قوانلو، بازي بازيگران و... و حال شايد پس از سالها اين جملات هوشنگ كاوسي خالي از لطف نباشد: «جهاني كه مهرجويي در فيلمش مي سازد يك جهان سه بعدي است كه دوربين تا عمق زندگي فردي و جمعي افراد پيش مي رود. اين افراد و آدم ها با غريزه هاي طبيعي شان زندگي مي كنند و با هم همدردند و مربوط و در ميانشان خائن نيست...».
    القاي حس و هواي داستان به فيلم و متعاقب آن به مخاطب بيش از هر چيز مديون بازي بازيگران گاو بوده و هست. بازيگراني كه از تئاتر آمدند و ثابت كردند در عرصه سينما نيز قادرند سبك و شيوه خاص و منحصربه فردي را ارائه دهند. در اين ميان عزت اله انتظامي و علي نصيريان به جهت نقش هايي كه بازي مي كردند، از بقيه بازيگران متمايز شدند. عزت اله انتظامي به اصطلاح حضوري سنگين داشت. نوع نگاه انتظامي، راه رفتن، حرف زدن، حركت هاي تند و سريع، جملات جويده جويده و گاه مسلسل‌وار او به ويژگي هاي بارز نقش هايي بدل شد كه او ايفاي شان را به عهده مي گرفت. در مقابل علي نصيريان نوعي حجب و حيا، شرم، تواضع و فروتني، ساده دلي و تا حدي پاكي و صداقت را در حركت ها و ميميك صورتش، حرف زدن و راه رفتن و ايستادنش به مخاطب منتقل مي كرد. اين ويژگي ها در يكي از ماندگارترين نقش هاي او در آقاي هالو (داريوش مهرجويي، 1349) مشهود است. آقاي هالو نيز از نمايشنامه اي به قلم علي نصيريان اقتباس شده. نصيريان در فيلم، مردي روستايي، ساده، پاك و صادق را به تصوير درمي آورد كه به طور مشخص در سينما به تيپ خاصي تبديل شد. چشمان نصيريان در عين هوشمندي و شوخ بودن، حجب و حياي بارزي دارد و نگاه او با آن كه نافذ و عميق است، سنگين نيست، به بياني نگاه او به گونه اي است كه شخص روبرو از او نمي بيند. حركت هاي دست و نحوه راه رفتن نصيريان ملايم و كند است. همين وجه، شخصيت هايي كه او بازي مي كند را متفكر و عميق تصوير مي كند. به جهت بازي در صحنه و تمرين روي صدا، نصيريان و ديگر هم نسلانش به طرز عجيبي در موقعيت هاي مشابه، بازي يكساني دارند؛ تك گويي هاي طولاني، نوعي سخنراني و معركه گيري،‌ ايراد نطق و خطابه و اساساً بازي در موقعيتي شبيه به صحنه تئاتر منتهي در فيلم.
    همين خصوصيات فيزيكي نصيريان توانست ويژگي هاي منفي شخصيت قاضي شارح را تلطيف كند و سير روحي و رواني، درگيري هاي بيروني و دروني او را مملوس و باورپذير سازد. چنانچه در مورد ابوالفتح نيز همان نازك طبعي و وقار به كمك بازي نصيريان آمد. بازي نصيريان و هم نسلانش در تئاتر را ميتوان جزو اولين بازي هاي كلاسيك و اصولي در بازيگري ايران به شمار آورد. گروهي كه تحت تعليم قرار گرفتند و برخلاف بازيگران سينما در آن دوران، به فن بيان، زبان اندام ها، حركت هاي موزون و... آگاهي داشتند، به همين جهت وارد شدن آنها به سينما شيوه بازيگري را تحت تأثير قرار داد، ديگر از بزن‌بزن خبري نبود، بدون عناصر فيلمفارسي، بدون آواز و چهچهه، اين گروه توانست با مردم ارتباط برقرار كنند و نه تنها بازي خاص آنان كه فيلمهايي منسوب به جريان روشنفكري با اقبال عمومي روبرو شد.
    علي نصيريان نه تنها در آثار داريوش مهرجويي و علي حاتمي كه اصولاً رويكردي متفاوت در فيلمسازي داشتند، بلكه در فيلمهاي ديگري از كارگردانان نيز توانست با درك درست شخصيت و نقش و فضاي اثر و توانايي و استعداد كافي، شخصيت هايي را خلق كند كه به يادماندني اند. معلم در جاده هاي سرد (مسعود جعفري جوزاني)، نويسنده در دزد و نويسنده (كاظم معصومي)، فرماندار در روز باشكوه (كيانوش عياري)، ايلياتي در شير سنگي (مسعود جعفري جوزاني)، ميرزانوروز در كفش هاي ميرزانوروز (محمد متوسلاني) و... طيف عجيب و غريبي در بازي و بازيگري: از كمدي تا ملودرام، از حادثه اي تا تاريخي، اما علي نصيريان با وسواس و دقت به گزينش مشغول است.
    حضور نصيريان نه تنها در سينما كه در مجموعه هاي تلويزيوني و تله تئاترها و صحنه تئاتر همچنان متفاوت و غافلگيركننده به نظر مي رسد. نقش آفريني او در گرگ ها به همراه ثريا قاسمي و سياوش طهمورث هنوز به يادماندني است. بازي هاي او در بوي پيراهن يوسف (ابراهيم حاتمي كيا)، ناخدا خورشيد (ناصر تقوايي)، شاه خاموش (همايون شهنواز) و... بدون ترديد از بهترين هاي كارنامه بازيگري اوست. علي نصيريان از نسلي است كه نسل بعد و بعدتر در بازيگري مديون آنها هستند.
    گروهي كه دانش آموخته تئاتر و فنون بازيگري در دهه هاي بيست و سي اند، گروهي حرفه اي كه به بازيگري مفاهيمي چون فن و تكنيك را هم اضافه كردند. بازي آنها فقط هنر صرف نبوده و نيست، به راه رفتن، نشستن، برخاستن، گفتار و نحوه پوشش علي نصيريان خارج از صحنه تئاتر و لوكيشن فيلمهاي سينمايي دقت كنيد؛ هوشمندي و وقار، متانت و حجب، دانش و استعداد، فن و تجربه در «بلبل سرگشته آن روزگار» موج مي زند. آنها در كنار بازي، هنر زندگي، ديدن، شنيدن، دل سپردن و عشق را آموختند و به واسطه بازي و نقش آفريني و كلاس هاي درس آنها را به ديگران منتقل كرده اند. عنوان هنرمند برازنده آناني است كه هنر زيستن را آموخته و مي آموزند؛ در مدرسه اي به نام زندگي،‌ درسها بي پايان است و اساتيد بسيار كم و انگشت شمارند؛ فرصت ها را غنيمت بشماريم.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com