1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 523  تاريخ مخابره خبر:  ۱/۴/۱۳۸۴  نوع : مصاحبه
 کد خبر : 138404010109  ساعت مخابره خبر: ۱۶:۳۳:۳۳
    ۱۳۸۴/۰۴/۰۱                              تاريخ نشر خبر :  
 

انسيه شاه حسيني كارگردان «شب بخير فرمانده»

جنگ مرا با خود برد!

آدم هاي «شب بخير فرمانده» واقعي هستند.

  انسيه شاه حسيني كارگردان «شب بخير فرمانده» در گفتگو با سايت سينمايي سوره، به سئوالات ذيل پاسخ گفت:
در روزگاري كه همه در فكر ساختن فيلم هايي با رويكرد كمدي ـ شهري و اصطلاحاً گيشه اي هستند چه شد كه به انديشه ساخت يكي از پيچيده ترين پروژه هاي جنگي با موضوع حضور زني خبرنگار در خط مقدم جبهه افتاديد؟

• علت ساخت «شب بخير فرمانده» اين بود كه سال ها از من مصاحبه گرفته شد ولي هيچ گاه پخش نشد و هربار كه مي پرسيدم چرا خاطرات و فيلم هاي مستند مرا پخش نمي كنيد پاسخ اين بود كه «چون خاطرات شما ضد جنگ است!» در حالي كه من مي گفتم كه تلخ ترين خاطره من از جنگ «بستان» اين بود كه مي ديدم گاوميش هايي كه صاحبانشان شهيد شده بودند، پستان هاي پرشيرشان را كسي نبود كه بدوشد و اين ها فرياد مي كردند و از شدت درد «پستانهايشان» را به درخت ها مي ماليدند. سالها پيش دو خانم از ايتاليا و امريكا آمدند و خاطرات من را ثبت كردند كه خانم «اوگانر» امريكايي به خاطر مصاحبه اي كه با من داشت برنده «برترين گزارش سال» امريكا شد؛ چرا من ايراني، نمي توانم خاطرات جنگي خودمان را بشنوم و ببينم و امريكايي ها بتوانند؟! به همين دلايل بغضي عميق، همواره گلوي مرا مي فشرد تا آنكه تصميم گرفتم پروژه «شب بخير فرمانده» را خودم به دست بگيرم و «حوزه هنري» هم كمك كرد تا اين حركت واقع نمايانه به سروسامان برسد و حالا 30 درصد كار آماده شده كه در نوع خودش كار سنگيني در سينماي جنگ كشورمان به حساب مي آيد. اين فيلم همان چيزي است كه ديده، شنيده و حس كرده ام. دلم مي خواست زاويه ديد خودم را به تماشاچي نشان بدهم و حالا اين شرايط تا آنجايي كه ارشاد اجازه داده فراهم شده كه حقايق جنگ را از زاويه واقعي تر به تماشا بگذارم.

واكنش شما به عنوان يك زن در موقعيت جنگ چه تأثيري در ساختار فيلم «شب بخير فرمانده» دارد؟!

• همه اين مسائل درون فيلم، باز مي گردد به جايگاه آدم در موقعيت جنگ و نه نقش جنسيت من به عنوان زن يا مرد! در آن شرايط كه من در جنگ ايران و عراق به عنوان خبرنگار حضور داشتم نه به عنوان يك رزمنده بودم نه واقعاً به عنوان يك خبرنگار، «جنگ مرا با خود برد!» ديگر حتي خبرنگار هم نبودم. نگاه زنانه من ديگر تأثيري در موقعيت نداشت، من براي فرار از زندگي و به دنبال يك خودكشي آرماني به جبهه رفتم و با هزاران گلايه از غرور شكسته ام به دنبال مرگي زيبا مي گشتم. طبيعي است كه زن بودنم باعث نوعي نگاه خاص من به زندگي باشد؛ اما با ديدن آن مردان بزرگ فراموش كردم براي چه آمده ام، ناكامي هاي خودم به نظرم مسخره و خودخواهانه آمدند و ناگهان دنيايي ديگر را كشف كردم. من اگر حتي مردي هم بودم؛ اين دنيا وجود داشت و باز برمن اثر داشت. مظلوميتي كه من را به جبهه فراري داد، خودخواهي من بود و آنجا جز ايثار نديدم. وقتي تكه پاره هاي تن رزمنده ها روي دستم مي ريخت، ديگر خودم را نمي توانستم ببينم. تازه فهميدم كه چقدر سعادتمند هستم. من وصل بيكرانه اي كه باتن برادرانم فرش شده بود، شدم.

چه تفاوتي ميان كار شما و ديگر ساخته ها در سينماي جنگ ديده مي شود و اين تفاوت از چيست؟

• من دلم براي همه كساني كه فيلم جنگي مي سازند واقعاً مي سوزد، چون مي دانم چه مي خواستند بگويند و چرا نتوانستند كه بگويند؛ تقصيري هم ندارند؛ چون ايشان با نهايت خلوص تلاش مي كنند از آدم هايي حرف بزنند و روزگاري را مي خواهند به تصوير بكشند كه به هيچ وجه نمي شود گفت و به تصوير كشيد. هيچ وقت از ايشان تعريفي نداشته اند چرا كه هيچ تعريفي هم در دايره المعارف مشابه انساني براي شهداي ما و رزمندگان ايران عليه عراق وجود ندارد.

مگر اين بزرگواران چه ويژگي منحصر به فردي داشتند كه نمي شود به تصويرشان كشيد؟

• سال 64 پشت يك «لندكروز» رزمنده اي با صدايي كه هيچ وقت فراموش نمي كنم،
مي خواند:
«مشك را بردوش افكند و رفت عالمي را پشت گوش انداخت رفت»
اگر بخواهم تعريفي نه چندان دقيق؛ اما نزديك از ايشان ارائه كنم، اين مصرع همه قامت ايشان بود، عظمتي كه فراموش نمي شود.

به عنوان يك فيلمساز زن تفاوت جنگ ما كه از دل انقلابي منحصربه فرد بيرون آمده را با جنگ ها و انقلاب هاي ديگر نقاط جهان چگونه ارزيابي مي كنيد؟

• بعد از هر انقلابي، خيلي طبيعي است كه صاحبان منافع، يك جنگ راه مي اندازند مثل «انقلاب اكتبر 1917 روسيه» و يا همين انقلاب ما كه جنگي بي رحمانه را به مردم ايران تحميل كردند تا تعادل انقلابيون از بين برود و طبيعتاً درهر جنگ و براي هر كشور درگيري، قهرماناني گمنام يا صاحب نام وجود دارد همچنان كه در جنگ هاي مشابه ژاپن، كره و ويتنام اتفاق افتاد؛ اما تمايز جنگ ما با آن جنگ ها در اين است كه اگرچه به لحاظ ظاهر، جنگي براي حفظ خاك به شمار مي آمد و 17 ماه طول كشيد تا «بستان» آزاد شد ولي آدمهاي جنگ ما، رنگ و بوي ديگري داشتند. در ميان صحني مملو از زخمي ها و شهدا يك پزشك مي ايستاد و زخمي هاي رو به شهادت را با صداي بلند در ميان شهدا قرار مي داد؛ چرا كه مي دانست هيچ كاري براي شهداي زنده نمي تواند بكند و اين مجروح ها با آرامش به چهره پزشك نگاه مي كردند و راضي بودند كه به ميان شهدا فرستاده مي شوند. اين جا بود كه مي فهميدم اينها براي خاك نمي جنگند؛ بلكه براي ارزش شهيد مي شوند كه تصوير شدني نيست؛ مثل: ناموس، خاك، ملت، ميهن و شرف بود. ما يك كشور در حال جنگ عليه «چند دو جين» كشوري بوديم كه به معيارهاي ما و نه به خاك ما حمله مي كردند. اگر مي خواستي سراغ فرمانده گرداني را بگيري بايد به دنبال كهنه ترين پوتين يا سوراخ ترين و مندرس ترين كتاني ها مي گشتي! فرماندهاني كه جوراب هاي بچه ها را مي شستند و توالت ها را آب مي كشيدند! اينها خودسازي مي كردند و من به عنوان يك زن فهميدم كه با آنكه فهميده اند من يك زن هستم؛ اما هيچ كس مرا زن نمي ديد! ايشان با آن سوتر خاكريزها نمي جنگيدند؛ بلكه با خود در نبرد بودند و اين در هيچ جنگ ديگري مشابه ندارد. خاكريزهاي ما دو جداره بود؛ اما نبرد واقعي درون شيار خاكريز در ميان روح اين بزرگواران صورت مي گرفت«شب بخير فرمانده» نگاهي به اين روحيه است كه تا به حال از آن غفلت شده است.

چقدر به اين شخصيت ها كه گفتيد در فيلم خود «شب بخير فرمانده» نزديك شده ايد؟

• خيلي؛ همه فيلم مبارزه دروني است. بحث روانكاوي غيرمستقيم فيلم بار اصلي دراماتيك «شب بخير فرمانده» است.

سينماي جنگ ما چرا كمتر مخاطب پيدا كرده است؟

• سينماي جنگ يك سري متوليان داشت كه اينها، آنقدر به جنگ و آدمهاي جنگ تقدس بي اندازه بخشيدند كه اگر يك ذره، ايشان را زميني طرح مي كردي؛ كفر مي شد! در حالي كه بچه هاي جنگ را مي شناختم كه در يك سنگر در خط مقدم با هم بودند و يكي شان عاشق كمپوت گيلاس بود و هميشه در تقسيم كمپوت ها، سر اينكه كمپوت هاي گلابي و سيب را به ديگران مي داد با هم درگير بودند. در عمليات، همين عاشق كمپوت گيلاس، جانش را براي رفيقش گذاشت و موقع شهادت دوستش، قمقمه آب را بر لب هاي او گذاشت در حالي كه خودش هم در حال شهادت بود. و هر دو تشنه از جهان رفتند! ارشاد اين آدمها را رد مي كرد و مي گفت:«مگر شهدا به خاطر يك كمپوت مي جنگيدند؟!» به خاطر همين تفكر، نسل امروز، نسل جنگ را مشتي دروغ فرض مي كند و باور ندارد؛ چون ايشان از آسمان آمده بودند و بايد به آسمان مي رفتند! به خاطر همين، هر كاري هم كه مي كردند، مهم نبود، چون «پرواز فرشته ها كه چيز عجيبي نيست»، «شب بخير فرمانده» درباره آدم هايي است كه با يك ليوان چاي ديوانه هم مي شوند، آستين كوتاه هم مي پوشند و دمپايي پاره مي پوشيدند. پاهاي يخ زده شان را با گرماي لوله «دوشكا» گرم مي كنند.
چشم هاي سه روز نخوابيده شان تا به زن و بچه شان مي خورد از حال مي روند! اين موجودات اگر كاري مي كنند، ارزش دارد و قابل فهم و همذات پنداري هستند؛ اگر از آب مي گذرند از خواب و باند زخم و دارو مي گذرند، يعني كاري اتفاق افتاده است. فيلم هاي جنگي ما «استريل» شده بودند؛ متولي ها، كاسه داغ تر از آش بودند و همه چيز در جنگ ما قابل پيش بيني شد. پدر شهيد به خاطر همين استريل ها، جرأت ندارد بگويد:«من گرسنه ام و حقوق مي خواهم! مگر پدر شهيد غذا هم مي خورد؟!»
اين «سينماي استريل» شده دو ويژگي داشت كه به جز چند استثناء براي همه آنها مصداق دارد:
يك سري آدم پيغمبرمأب و بدون عمق و كينه و نيازهاي انساني؛ يك سري اكشن هاي دست دوم فيلم هاي خارجي.
آدم هاي «شب بخير فرمانده» واقعي هستند.

پس جز خون و آتش و نياز، به كمدي هم مي رسند؟!

• حتماً. همه جور اتفاقي براي آدم هاي واقعي مي افتد و طنز تلخي هم در اين فيلم قوام گرفته است.

چرا كمدي در سينماي جنگ ما وارد نشد يا بسيار كم حضور دارد؟

• چون كمدي جسارت مي خواهد. يك «ساختارشكني» بايد بشود و جنگ متولياني داشت كه از ساختار جنگ چندان خبري هم نداشتند پس «ساختار» همان بود كه «ديكته» را «خط خطي نمي كرد!»
«شب بخير فرمانده» شعري است از «جنس گل سرخ در زير شني هاي تانك، بوي نان، عطر خاك نمناك و گرماي جنوب.»
        


انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com