قبادي:
در فيلم لاكپشتها به دنبال طرح زندگي كردهاي منطقه بودم
سازنده فيلم «لاكپشتها هم پرواز ميكنند» گفت در فيلم به دنبال طرح زندگي انسانهاي كرد بود كه در سرزمين جنگ به سر ميبرند، اما در هزاران خبر منعكس شده دنيا ديده نميشوند.
«بهمن قبادي»، كارگردان فيلم در نشست مطبوعاتي كه در خبرگزاري فارس بر گزار شد درباره سياسي بودن فيلم خود گفت: فيلم سياسي نساختم، اما سياست پررنگ يا به صورت كمرنگ در فيلم مطرح ميشود. اعتقاد دارم، امروز در اكثر كشورهاي خاورميانه به خصوص افغانستان و عراق و كردها، جنگ، آوارگي، ظلم و ستم عناصر بارز و مشخصي ميام مردمان هستند. سياست نيز به كردها تحميل شده، حتي اسمهايي كه كردها بر روي كودكان خود ميگذارند، سياسي است. اسمهاي چون آواره، مين و حتي پاول بر روي كودكان گذاشته ميشود و سياست وجنگ جداي از زندگي آنها نيست و سياست خود را در فيلمها به من تحميل ميكند. وي افزود: به عراق رفتم تا فيلم بعد از جنگ بسازم و به مساله روز بپردازم، به هر حال اين رنگ و لعاب سياسي در فيلم ديده ميشود. اگر چند مركز فرهنگي، چند سالن سينما و يك رياست درست فرهنگي در آن منطقه حاكم بود، وضعيت مردم بهتر ميشد. مردم به دنبال اين بودند كه بعد از جنگهاي متمادي و طولاني چه كسي ميتواند آوارگي را از ميان آنها بردارد. سرگشتگي در آدمهاي منطقه كرد احساس ميشود. اكثر كردها ميگفتند زمان صدام خوب بود و وعدههاي آمريكايي ها عملي نشده است. مردم آرزو داشتند كه خود حكومت را تعيين كنند اما در حال حاضر بعد از فروپاشي حكومت صدام، اعتقاد دارم، هنوز نيمصدامي نيز در كشور وجود دارد كه حكومت به شكل مدرن را به وجود آورده و اين بازيها تا زماني كه سرمايه در منطقه خاورميانه است، ادامه دارد. «قبادي» با اشاره به اين مطلب كه در فيلم به دنبال طرح زندگي انسانهاي منطقه بودم، اظهار داشت: افرادي قبل و بعد از جنگ فراموش شده و كماهميت تلقي ميشوند. ما اين همه جنجال راه مياندازيم براي مردم. 50 درصد سناريو وقايع ، واقعي بوده، كه اتفاق افتاده است. اين كارگردان درباره بازيگران فيلم گفت: تمام بازيگران ، كودكاني بودند كه با صميميت و به سختي كار ميكردند و بعد از ساختن فيلم، باور نميكردم كه خودم فيلمساز باشم. 50 درصد كار برعهده كودكان بودند. كودكان محيط را ميشناختند و مرا در برخي موارد كمك ميكردند. وي درپاسخ به سئوال كامران ملكي ، مجري و كارشناس نشست مبني بر همچنين چگونگي برخورد آمريكاييهاي منطقه بيان داشت: دو ماه كسي به سراغ ما نيامد. نامه نداشتيم كه منطقه را بگرديم. بعد از دو ماه به شكل اتفاقي يكي از مسئولان را ديدم و درخواست نامه كردم، خواستيم بازگرديم اما مانديم. براي تهيه تانك ها و درست كردن اردوگاه، تقريباً 12 هزار دلار خرج كرديم. همچنين تهيه چادرهاي اردوگاه سخت بود،چادرها دست مراكز دولتي بود و پس از حدود يك ماه دوندگي به طور اتفاقي از حكومت طالباني چادر به دست آورديم. همه وسايل را خريديم. اگر چادرها از طريق سازمان ملل تهيه ميشد، بايد به آنها سناريو فيلم را ارائه ميداديم.اولين كمكهاي صورت گرفته، محافظان اطراف ما بودند، كه اين مساله تا حدودي براي ما نگران كننده بود. وي ادامه داد: بچهها سياه لشگرها را جمع كردند. براي سياه لشگر آمريكايي، خودم بارها به بغداد رفتم و افراد اين تضمين را از من مي خواستند كه فيلم ضد آمريكايي نباشد. دو ماه طول كشيد تا يك ساعت هليكوپتر به ما دادند. جمع كردن هفت هزار جمعيت كم نبود. هيچ كس بابت فيلم پول نداد. فارابي فيلم را به قيمت 40 ميليون تومان پيشفروش كرد. زماني كه به عراق رفتم تمام وسايل و اسلحههاي قاچاق را جمع كردند. تمام صحنهها چيده شده كه بر اساس سند بوده است. اين كارگردان در پاسخ به اين سئوال كه آيا شما به عنوان فيلمساز ايراني به منطقه رفته بوديد، اظهار داشت: من به عنوان فيلمساز كرد رفتم و اگر به عنوان فيلم ساز ايراني ميرفتم، هيچ كمكي به من نميكردند. تفاوتي بين كردهاي عراق و ايران نميبينم. از كردها احساس خوبي داشتند و كردستان بهشت سربازان عراقي بود و از اين موضوع بهره برداري كردم. سختيهاي كار باعث شد كه كاتهاي حسي گرفته شود. انتهای پیام /