1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 430  تاريخ مخابره خبر:  ۲۶/۱۱/۱۳۸۵  نوع : مصاحبه
 کد خبر : 138511260202  ساعت مخابره خبر: ۱۱:۳۱:۲۰
    ۱۳۸۵/۱۱/۲۶                              تاريخ نشر خبر :  
 

هوشنگ مرادي كرماني فيلمنامه نويس «گوشواره»

چهره واقعي بچه هاي شهر

كرماني يكي از فعالان حرفه اي عرصه سينماي كودك هستند درباره فيلم «گوشواره» به گفتگويي با ايشان مي پردازيم.


سينماي موسوم به كودك، تلاشي شروع شده تا مسائل و مشكلات كودكان و نوجوانان اول در دل خانواده و بعد در دل كلان شهري مثل تهران مطرح شود. اين حركت را چطور ارزيابي مي كنيد؟
• به نظرم مي آيد كه هر قدر كه اين توانايي را داشته باشيم كه كودكان را از اين چارچوب بسته خارج كنيم و از آن حالت منفرد و پاستوريزه بيرون بياوريم و به واقعيت و به بطن اجتماع نزديك كنيم، اين اتفاقاً كاملاً خوب و مورد تأييد است. اگر اين بچه ها به همان شكلي كه در كوچه و خيابان و مدرسه هستند نزديك شوند يك گام به جلو برداشته ايم. يا نه اگر بخواهيم بچه ها را به شكل پاستوريزه و با نصيحت پيش ببريم بيشتر به شكست نزديك مي شوم درست مثل بعضي از همين كتابهاي قصه و كتابهاي درسي.

در واقع ارزيابي شما از اين اتفاق مثبت است.
• مسلماً اين همان نگاهي است كه در نوشته هايم همه مي توانيد رد آن را پيدا كنيد.

مثل هميشه در همين فيلمنامه «گوشواره» همه به شكل غيرمستقيم بار آموزشي و فرهنگي كار را هم مدنظر قرار داديد و فكر مي كنم از اين منظر شخصيت دكتر با بازي اكبر عبدي تأثير به سزايي دارد.
• دقيقاً. به همين خاطر است وقتي كه مهين مدام سرهم بهانه مي آورد و دروغ مي گويد و به قولي با آنها زيركانه بازي مي كند، دكتر با آن كه دست دخترك را خوانده، اما به جاي شك خود را آشكار كند يا عصباني شود و فحش بدهد و داد بزند و به خاطر دروغي كه دختر مي گويد او را تحقير كند. با ملاطفت نزديك مي شود و داستاني فرعي اما تأثيرگذار و در واقع يكي از رازهاي زندگي اش را به او مي گويد. در واقع وقتي وضعيت زندگي خانوادگي و داستان پدر رفتگرش را مي گويد و اينكه حالا در چه وضعيتي توانسته درس بخواند و دكتر شود. در واقع راه ديگر گونه زندگي كردن و رفتاركردن را به دختر ياد مي دهد.

در كل شخصيت پردازي هاي فيلم خيلي خوب بود، اما دو نكته وجود دارد كه تماشاگر را كمي آزار مي دهد. اول اينكه وقتي مهين در ماشين دكتر نشسته است، به نظر مي رسد كه عروسك را از پشت شيشه مي دزد و بعد آن صحنه دستشويي است كه دختر گويا تمام عقده ها و فقر زندگي اش را آنجا از خود بروز مي دهد، در حالي كه ما قبلاً ديده ايم كه اين دختر عزت نفس دارد و مثلاً شعر مي گويد و بزرگتر از سن اش است و...
• خب در نظر بگيريد بچه اي كه در  آن فقر بزرگ شده، حالا يك مرتبه به خانه اي اينچنيني قدم مي گذارد، به هر حال ذات بچه اين است كه شگفت زده شود و كنجكاو حالا وقتي در محيطي دربسته قرار مي گيرد طبيعي است كه واكنش هايي اينگونه را هم از خود نشان دهد. اين،‌ از همان تجربه هايي است كه وقتي خودمان هم كودك بوده ايم از سر گذرانده ايم.

و قضيه دزدي عروسك چي؟
• عروسك را نمي دزد... اين بچه در آن حالت آشفته اضطراب دارد و حالا مي خواهد به گونه اي خودش را سرگرم كند؛ اين اتفاقي است كه براي مادر هم زير باران مي افتد و او را در حال دوخت و دوز مي بينيم. دكتر دارد بچه را نصيحت مي كند و بچه هم از نصيحت گريزان است و گير كرده و در آن حالت طبيعي است كه بخواهد خود را سرگرم مي كند.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com