1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 354  تاريخ مخابره خبر:  ۲۱/۱۱/۱۳۸۵  نوع : مصاحبه
 کد خبر : 138511210020  ساعت مخابره خبر: ۱۵:۵۸:۱۲
    ۱۳۸۵/۱۱/۲۱                              تاريخ نشر خبر :  
 

گفتگو با مسعود ده نمكي، كارگردان «اخراجي ها»

ابزارم تغيير كرده افكارم نه

مسعود ده نمكي درباره فيلمنامه اخراجي ها گفت: اين فيلم مستند است وعين واقعيت نوشته شده است.

دو سه سالي مي شود كه فيلمنامه كار مي كند و با اين و آن مشورت مي كند. از رفقاي خودش كه با آنها در جنگ بوده بگيريد تا پيمان قاسم خاني كه روايت طنز فيلمنامه را موشكافي كند. بعد از دو فيلم مستندش كه حسابي سر و صدا به پا كرده بود، دل به دريا زد و اين فيلمنامه را نوشت. مي گويد همه آن مستند است و عين واقعيت نوشته شده. در بعد از ظهر يك روز آفتابي به دفتر كاسه ساز مي رود و داستان شروع مي شود. خبرهاي غافلگيركننده اي از پروژه «اخراجي ها» به گوش مي رسيد. پيوستن شريفي نيا به پروژه و بعد هم حضور امين حيايي، مريلا زارعي، اكبر عبدي، كامبيز ديرباز و خودش كلي سرو صدا كرد. با اين همه در ظهر يك روز پاييزي در مرحله پامنار همه بازيگران را جمع كرد تا فيلمبرداري شروع شود. همه مي گفتند او نمي تواند چنين پروژه اي را جمع كند، ولي سرانجام اين اتفاق با كلي حرف و حديث افتاد. خودش مي گويد مشكلات بسياري بر سر راهمان بود و خيلي ها دوست نداشتند اين فيلم به سرانجام برسد، ولي با لطف خدا تمامش كرديم. از عدم امكانات بگيريد تا سنگ اندازي هايي كه مي گفت براي تجهيزات فيلمبرداري و بودجه مي شد. به هر حال بعد از همه اين حرف ها فيلم تمام شد و تا روزهاي آخر برگزاري جشنواره فيلم در مرحله صدابرداري بود؛ و خبر آخر فيلمش حضور محمد اصفهاني به عنوان خواننده تيتراژ بود. امروز فيلمش در جمع خبرنگاران به نمايش درمي آيد، فيلمي كه توانسته بيشترين رأي مردمي را به دست آورد.

چه اتفاقي مي تواند بيفتد تا مسعود ده نمكي به سمت فيلمسازي برود؟
• من سالها حرفم را از طريق رسانه زدم و حالا ابزاري به اسم سينما را براي گفتن اين حرف ها انتخاب كردم. احساس مي كنم در اين فضا سينما بسيار بهتر مي تواند حرف هايم را منتقل كند.

حالا قبول داريد ساخت فيلمي در ژانر جنگ براي مخاطبي كه شما را مي شناسد دور از انتظار نبود؟
• نه. فكر مي كنم مردم بعد از ديدن «فقر و فحشا» و «كدام استقلال، كدام پيروزي» منتظر چيز ديگري بودند. بيشتر منتظر فيلمي با مضمون اجتماعي بودند. حتي تحليل ها و نقدهايي كه مي خواندم برايشان غيرقابل پيش بيني بود كه من با فيلمي با مايه طنز به راهم در سينما ادامه بدهم. بناي خودم هم بر اين نبود كه براي ورود به سينما با ژانر دفاع مقدس آغاز كنم.

پس چرا اين اتفاق افتاد؟
•من به اين نتيجه رسيدم كه مهم تفاوت نگاه است نه ژانر و قالب. در خصوص مناسبات اجتماعي و آسيب هاي اجتماعي فيلم زياد ساخته شده. هم مستند هم داستاني. ولي آن چه كه فقر و فحشا را متمايز مي كند. نوع نگاه به اين پديده است. يا مثلاً فيلم فوتبالي كم ساخته نشده، ولي فيلمي كه مي شود «كدام استقلال، كدام پيروزي» و چند ميليون بار دانلود مي شود. به نوع نگاه برمي گردد. حتي اگر ورود من به سينماي دفاع مقدس با قصد و نيت بود، حتماً بايد با بقيه تفاوت مي كرد؛ يعني فكر مي كنم نبايد كار موازي يا شبيه ديگران انجام بدهم. به هر حال مخاطب عام برايم خيلي مهمتر از نگاه ديگران است. ارتباط برقراركردن سينماي داستاني با مخاطب عام يك سري لوازمي دارد كه در همين پايه اول مي خواستم محكم باشد.

درباره اين تفاوت كاملاً موافقم. چون «اخراجي ها» فارغ از خوب بودن يا بدبودن فيلم، يك فيلم متفاوت جنگي است. اين تفاوت كاملاً مشهود است. اين تفاوت بيشتر در نگاه مستندگونه شما به جنگ است. قبول داريد؟
• معتقدم در طرح مسائلمان به جاي تخيلي و خيال پردازي به واقعيت روبياوريم و واقع گرا باشيم. من در «اخراجي ها» سعي كردم واقعيت را به تصوير بكشم. يعني آدم هايي و روابطي كه از آنها مي شناختم حتي در مناسبات رفتاري و ساختار فيزيكي اردوگاه يا لباس ها. يعني به سمت حقيقت بروم. شهيد خرازي فرمانده لشكر امام حسين مي گفت مطبوعات ما جنگ را درشت مي نويسند، درست نمي نوسند. فكر مي كنم در خصوص سينماي جنگ هم دچار چنين آسيبي شديم و رفتيم به سمت اين كه آدم ها را آن طور كه دوست داريم تعريف كنيم نه آن طور كه بودند. حالا اين به سياست گذاري ها بيشتر برمي گردد تا در مرحله اجرا. ما هيچ وقت جسارت نداشتيم تفاوت آدم ها را در جنگ نشان دهيم. هيچ وقت شجاعت را در كنار ترس نشان نداديم. هيچ وقت پيروزي را در كنار شكست نشان نداديم. يعني در سينماي جنگ ما شجاعت غلو شده.

پس فيلم شما پاسخي است به اين اعتراض ها؟

• بله. همين اعتراض ها من را واداشت كه در نگارش فيلمنامه به سمت واقعيت حركت كنم و سعي كردم همه روابط را خيلي واقعي نشان دهم، حتي تا جايي كه امكان داشت ديالوگ ها هم بر مبناي همين اصل نوشته شده است.

حتي لحظات كميت كه اتفاقاً مي گويند خيلي زياد هست هم بر مبناي واقعيت است؟

• بله. اين همان چيزي است كه ما در جبهه مي ديديم. من زماني كه فيلمنامه را به پيمان قاسم خاني دادم تا نقطه نظراتش را بگويد، او گفت من نمي دانم اين همه طنز را از كجا آوردي، گفتم از جايي نياورده ام.

فكر نمي كنيد برخي از اين شوخي ها كه اكثر آنها پا را از خط قرمزها فراتر گذاشته اند، بعدها برايتان مشكل ساز شود؟
• بله. يك سري از آدم هايي كه در جنگ نبودند و يا زير كولر گازي آن را تجربه كردند و مناسبات بين آدم ها را نمي شناسند به اين شوخي ها خرده خواهند گرفت.

و اتفاقاً حرف همين آدم ها هم تأثيرگذار است؟
• براي اين كه ما هميشه جنگ را از زبان فرهنگ عامه نشنيديم. به خاطر همين است كه فرهنگ نوشتاري ما با فرهنگ بصري ما فرق مي كند. يعني سينماي ما جنگ را يك چيز مقدسي نشان مي دهد كه نه گناهي است نه ترسي ولي ادبيات نوشتاري ما همه چيز دارد،‌ طنز دارد. شوخي دارد و به خاطر همين است كه سينماي جنگ نمي تواند با مردم ارتباط برقرار كند و اين مشكل جنگ است. روايت اشتباه از جنگ است. در «اخراجي ها» آدم ها نه فرشته اند، نه سوپورمن.

يعني تعريف شما از جنگ روايت يك سير و سلوك نيست؟
• بله. مشكل ما اين است كه در بيان خاطرات اشتباه كرديم. مي گفتند فلاني دريك خانواده مذهبي به دنيا آمد. در يك جاي مذهبي بزرگ شد و در يك جاي مذهبي هم لابد شهيد شده است. پس كجاست آن تعريفي كه امام مي گفت جبهه ما دانشگاه آدم سازي است؟ شما اين را كجا مي خواهيد نشان بدهيد؟ اين فيلم آغاز راهي است براي نشان دادن واقعيت ها.

فكر مي كنم در فيلم، حرف براي گفتن زياد داشتيد، حرف ها سريع گفته مي شد و پلان بعدي مي آمد. تدوين اين لحظات آگاهانه بود يا حرف هايتان زياد بود؟
• اين مقداري برمي گردد به بد عادت كردن ذائقه ما در سينما و تلويزيون شايد يك سكانس از فيلم اكتفاي خود يك فيلم را مي كرد. مثلاً شخصيت محمود را در فيلم شما در چهار تا سكانس بيشتر نمي بينيد ولي اين يك قصه اي است كه به صورت موازي كنار داستان مي آيد. من سعي كردم با تزريق آدم ها بدون اينكه نخ اصلي گم بشود ته فيلم حرف فيلم گفته شود. اين كه چقدر آدم هاي مختلف در جبهه وجود دارد.

دوست داريد مردم به شوخي هاي فيلم بخندند؟
• شوخي فيلم مهم نيست. اسم فيلم را طنز نمي گذارم. چون اين موقعيت ايجاب مي كند كه اين مسائل تبديل به شوخي شود. فكر مي كنم ذائقه مخاطب عام با مخاطب خاص فرق مي كند. به خاطر همين مي گويم براي من اساساً نه حضور در جشنواره اهميت دارد نه جايزه گرفتن. چون براي جايزه گرفتن فيلم را نساختم. بايد مخاطب عام بتواند با مضمون فيلم ارتباط برقرار كند. چون اگر قرار باشد روزي از منافع ملي كشور دفاع شود همين مردم عام مي روند.

با توجه به مضمون فيلم كه پر از شخصيت هاي محوري و اصلي است. بحث انتخاب بازيگر بايد خيلي مهم باشد. چه شد كه براي اين موضوع با محمدرضا شريفي نيا به نتيجه رسيديد؟
• مي خواستم يك اتفاقي بيفتد. مضمون فيلم متفاوت است و فكر مي كنم در ساختار هم بايد اين اتفاق مي افتاد. يعني يك سري آدم هايي كه كار جنگي نكردند وارد فيلم بشوند و در برابر آنها و شخصيت هاي مقابلشان اتفاقاً آنهايي باشند كه قبلاً كليشه شدند. مثل جواد هاشمي كه هميشه شهيد مي شود، من خواستم با تقابل اين دو نسل به يك همگرايي برسيم. فيلم هم همين را مي گويد. يعني براي من اين مهم است كه همان قدر كه امين حيايي به شهدا احترام مي گذارد، جواد هاشمي هم احترام مي گذارد. شايد در مسائل سياسي نوع نگاهشان فرق داشته باشد ولي در يك چيزهايي مشتركند. به هر حال فكر مي كردم عوامل بايد كاربلد باشند. آقاي شريفي نيا هم كارش را در اين زمينه بلد است و در نتيجه به اين بازيگران رسيديم.

يك نكته در فيلم برايم جالب بود، آن هم نگاه ژورناليستي مسعود ده نمكي به فيلم بود. يعني هنگام تماشاي فيلم حضور يك كارگرداني كه روزنامه نگار بوده حس مي شد، شايد بيشتر در بيان ديالوگ ها اين مشهود بود. چقدر اين را قبول داريد؟
• بله. فيلم به طور كل فيلم ديالوگ هاست. شايد سر تدوين هم اين مسئله بود. سينماي امروز سينماي ديالوگ است. فكر مي كردم در اين فيلم بيشتر از اين كه به فكر انفجار باشيم. دنبال بيان حرف ها باشيم. بعضي از ديالوگ ها در فيلم مفهوم هزاران حديث است.

مگر قرار است در سينما حرفي گفته شود؟
• حتماً سينمايي كه من در آن بخواهم ورود كنم سينماي سرگرمي ساز نيست. منتها قالب حرف ها بايد به گونه اي باشد كه بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند وگرنه بايد به جاي اين حرف ها منبر مي گذاشتند. غالباً هم اين كار را مي كنيم. ولي توسط شخصيت هاي داستان و با بيان طنز حرف ها.

پس جايگاه سينما در فيلم كجاست؟
• سينما يعني همين. سينما در دنيا همين گونه است. حالا ما اگر به آن دست نيافتيم مشكل از ماست.

اما يكي از ويژگي هاي اصلي فيلم فيلمبرداري آن بود. نماهاي شيك و ترو تميزي كه در فيلم بود خواست شما بود يا خود حسن پويا؟
• ببينيد، ما قبل از اينكه فيلم را شروع كنيم، بيش از دو ماه مراوده داشتيم. تا به اين نوع تصاوير رسيديم. حتي در نوع رنگ زمان فيلم با هم صحبت كرده بوديم. فيلمي كه 40 دقيقه در شهر پيش مي رفت. سعي كرديم يك كار علمي انجام بدهيم يعني با استوري بورد پلان به پلان فيلم درمي آورديم، ولي عملاً سينماي ايران غيرقابل پيش بيني است و خيلي از كارها انجام نشد.

حالا اگر در جشنواره يك جايزه هم نگرفتيد چه مي كنيد؟
• حقيقت امر اين است كه حضور من در جشنواره به يأس احترام به عواملي است كه زحمت كشيدند. ضمن اينكه من براي مسابقه با كسي فيلم نساختم كه منتظر جايزه اش باشم.

دوست داريد تماشاگري كه به سينما مي رود و مي خواهد فيلم را ببيند، با ذهنيت قبلي از مسعود ده نمكي برود يا بدون اين ذهنيت؟
• اين چيز محالي است كه ذهنيت نداشته باشد. چون ما هميشه نگاه مي كنيم ببينيم چه كسي مي گويد، نه اينكه چه مي گويد. ولي خوشحالم كه در فيلم اين اتفاق نيفتاد. يعني بازيگراني كه قبلاً با ما اين توافق را نداشتند با سياه لشكرهاي ما كه بچه بسيجي بودند دوست بودند و كار كردند.

حتي درباره اين حرف كه شما با ساخت فيلم حرف هاي گذشته تان را فراموش كرديد چطور؟
• من ابزارم تغيير كرده وگرنه حرفم همان است كه بوده. البته اين رابطه دو طرفه بود، چون ما در حوزه كاري آنها آمديم و آنها حرف ما را زدند.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com