1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 313  تاريخ مخابره خبر:  ۳/۱۱/۱۳۸۵  نوع : خبر
 کد خبر : 138511030202  ساعت مخابره خبر: ۱۳:۳۶:۱۶
    ۱۳۸۵/۱۱/۰۳                              تاريخ نشر خبر :  
 

نگاهي به فيلم «کودک و سرباز» رضا ميرکريمي

تعارض وظيفه اجتماعي و نياز غريزي در قاب سينما

سيدرضا ميرکريمي در فيلم سينمايي «کودک و سرباز» تعارض وظيفه اجتماعي و نيازهاي عاطفي و غريزي افراد را نشان مي‌دهد. مسئله‌اي که به نظر مي‌رسد دغدغه وي در آثار مختلف است.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، ميرکريمي کار خود در عرصه اکران عمومي آثار سينمايي اش را با نمايش دومين فيلم خود «زير نور ماه» آغاز کرد. مضمون جسورانه اين فيلم در مدت زمان کوتاهي نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. فيلم سوم او همانند ساخته اولش پس از اتمام توليد مجال اکران نيافت و اثر چهارمش با عنوان «خيلي دور، خيلي نزديک» با اينکه جسارت و نوجويي ساخته دومش را نداشت و در ژانر آثار معناگرا قرار مي گرفت، در جلب نظر مخاطبان موفق عمل کرد.
    آنچه دو فيلم نمايش داده شده ميرکريمي طي چند سال اخير با ساخته هاي مشابه متمايز مي کند، زاويه ديد متفاوت و شيوه روايت اين کارگردان است. به بياني ديگر، وي واقعيت ها را بر اساس آنچه هست به تصوير مي کشد، اما در کنار آن آرمان ها و آرزوهايش را نيز بيان مي کند. همين مسئله موجب مي شود شخصيت هاي فيلم هاي او به جاي آنکه با تحول عجيب و غريب مواجه شوند، آرام آرام در بستر اتفاقات مختلف قصه از ميان فطرت انساني خود به گزينه هاي ديگري دست پيدا کنند و به چيزي دست يابند که با خصوصيات قبلي آنها تفاوت دارد.
    ميرکريمي در فيلم هاي "زير نور ماه" و "خيلي دور، خيلي نزديک" نوعي جدال ميان غرايز و آرمان هايشان را به تصوير مي کشد. شخصيت اصلي "زير نور ماه" دچار تعارض عميق و آزاردهنده اي ميان تحصيلات حوزوي و مسئله خدمت به جامعه با وضعيت و شرايط انسان هاي فقير اطرافش مي شود. به نحوي که تصميم مي گيرد طلبگي را رها کند. او ميان انتخاب وظايفي که در مسير زندگي خود در پيش گرفته و احساس علاقه به دختري منحرف که کارش به خودکشي هم مي رسد و نجات افراد بي خانمان و فقير دچار ترديد آزاردهنده اي مي شود. اين ترديد و مشکل زماني پيش مي آيد که اين شخصيت با مسئله ثروتمند بودن برخي روحانيون مواجه مي شود.
    پزشک متخصص و دور از مسايل معنوي "خيلي دور، خيلي نزديک" نيز بر حسب وظايف و علاقه پدري براي ملاقات و معالجه پسرش مي آيد. اما در طول سفر خود متوجه نيازهاي دروني اش به مسائل معنوي مي شود. نياز دروني و عاطفه به نيروي لايزال الهي که در ميان کار و وظايف اجتماعي شغلش فراموش مي شود.
    اين مسئله يعني تعارض دروني که يک انسان در خصوص محدوده وظايف اجتماعي خود و بايد و نبايدهايي که به وسيله قوانين تعيين شده اند و آنچه همين فرد به عنوان نيازهاي روحي و عاطفي خود مد نظر قرار دارد، در فيلم "کودک و سرباز" به شکل محسوسي نمايان مي شود. به خصوص که شخصيت سرباز داستان از سوي ساير افراد اجتماع نيز تحت فشار قرار دارد تا به احساسات سطحي و دور از نگاه عميق اطرافيانش پاسخ دهد.
    داستان فيلم سينمايي "کودک و سرباز" درباره سربازي روستايي است که در يک پاسگاه نيروي انتظامي اطراف مشهد خدمت مي کند. به اين سرباز که بهمن امين پور نام دارد مأموريت داده مي شود نوجوان متهمي به نام منصور را به کانون اصلاح و تربيت تهران تحويل دهد و سپس اجازه دارد به خانه خود برود. چون فرمانده پاسگاه با گرفتن مرخصي نيمه اول عيد نوروز اين سرباز موافقت نمي کند.
    معمولا در آثار سينمايي سفر به عنوان يک اتفاق محوري در سرنوشت شخصيت هاي داستان گنجانده مي شود تا زمينه کشف و شهود کاراکترها به وجود بيايد. اما سفر اين دو شخصيت اين جنبه را ندارد. بلکه آنها در راه دستيابي به خواسته خود قدم برمي دارند. بهمن در پي رساندن منصور به تهران است تا هر چه زودتر راهي خانه شود و از وضعيت و شرايط خواستگاري مطلع شود. منصور هم پس از ملاقات دايي خود و اطلاع از اينکه والدينش به خاطر نامه کانون اصلاح و تربيت و به منظور ضمانت و آزادي وي به تهران رفته اند، براي ديدار والدين خود تلاش مي کند.
    راهبر اصلي اين دو کارکتر غريزه است. بهمن در عين حال که نسبت به ازدواج با دختري که نديده است تا حدودي اعتراض دارد، مشتاق ديدن همسر آينده است و همزمان براي برگزاري مراسم ازدواج پس از اتمام دوره سربازي نقشه مي کشد. اشتياق بهمن براي ديدن همسر آينده اش از ديدار دوباره خانواده بسيار مهمتر است. منصور نيز که از اشتباهاتش پشيمان شده به دنبال راهي براي جبران خطاهاي خود مي گردد و اميدوار است زماني که به تهران مي رسد، خانواده اش را ملاقات کند و به طريقي رنج و درد آنها را کاهش دهد.
    ميرکريمي از وراي اين سفر به مسئله اهميت کانون خانواده در تربيت جوانان و نوجوانان اشاره مي کند. خانواده بهمن و منصور در دو طرف يک کوه قرار دارند. پدر هر دو کشاورز و فقيرند. هر دو در روستا و بر اساس تربيت خاص روستايي بزرگ شده اند، اما مهرباني و دقت پدر و مادر بهمن در تربيت فرزندانشان و توجه به فعاليت آنها باعث مي شود زندگي متفاوتي نسبت به منصور بزهکار داشته باشند. نشان دادن رفتار تند و غيرمنطقي دايي منصور بر مسئله مشکلات خانوادگي اين نوجوان تاکيد مي کند و وجهي مقايسه اي به بيننده مي دهد. به خصوص که حيرت منصور از رفتار خانواده بهمن در هنگام تحويل سال اين موضوع را پررنگ تر مي کند.
    البته کارگردان اين فيلم بيش از آنکه بخواهد تماشاگرش را نصيحت کند و يا به تشريح افزايش بزهکاري در ميان نوجوانان و مشکلات پيدا کردن کار آنها در شهرهاي بزرگ بپردازد، در تلاش است مخاطب را در شرايطي قرار دهد که حس جديدي را تجربه کند. اين موضوع با توجه به نگاه واقعگرايانه کارگردان شکل مي گيرد و از آرمانگرايي هاي غير منطقي دور است. اين فيلمساز براي اعمال نظر خود و انتقال يک تجربه جديد به بيننده ساختار مشخصي را جستجو مي کند و در اين زمينه همچنان بر مسئله تعارض وظيفه اجتماعي و نيازهاي عاطفي شخصيت ها تاکيد دارد.
    راننده خاور خلافکار و درخواست براي تباني با پليس، انتخاب سفر شهر به شهر به خاطر نبودن وسيله نقليه، همراه شدن با راننده کاميون ساده دل و حرکت از محيط خشک و بياباني به منطقه اي سرسبز و جنگلي بخشي از شيوه بيان سينمايي و تصويري اين کارگردان را شامل مي شود. اين افراد علاوه بر اينکه موضوع اثر را متبلور مي کنند، شرايط حفظ ريتم و حرکت آرام اثر به سمت سرنوشت نهايي شخصيت ها را نيز برعهده دارد. در اين راه اتفاقات و ديالوگ نويسي به گونه اي است که اثر با افت و خيز ريتم مواجه مي شود و بيننده را دچار خستگي مي کند.
    ميرکريمي خواسته يا ناخواسته در اين فيلم به سمت استفاده از ساختاري تلويزيوني گرايش پيدا کرده است. استفاده از نماهاي متوسط و دور در بيشتر صحنه هاي فيلم، ارايه مضموني ساده و بياني به دور از دشواري يا نيازمند تفکر عميق، اتمام فيلم در ذهن مخاطب همزمان با پايان يافتن اثر بر پرده، تمايل به استفاده از ديالوگ براي رساندن مفاهيم به جاي تاکيد بر تصويرسازي بخشي از نمود ساختار تلويزيوني اين فيلم است.
ميرکريمي در نخستين ساخته سينمايي خود توانايي بازي گرفتن از نقش پردازان غيرحرفه اي را به خوبي نشان مي دهد. نکته اي که در ديگر آثار وي نيز ديده مي شود. به خصوص در فيلم "زير نور ماه" که بازيگر جوان و کم تجربه فيلم به خوبي با نقش خود يکي مي شود و مخاطب را به باور مي رساند. اين کارگردان توجه خاصي نيز به لهجه ها دارد و از بافت صوتي که لهجه هاي مختلف در داستان ايجاد مي کند، به خوبي بهره مي برد. البته دقت او در انتخاب بازيگراني که از اهالي منطقه مورد نظر هستند، بهره گيري از اين لهجه ها را از تمسخر يا به اصطلاح استفاده ابزاري دور مي کند.
    در فيلم سينمايي "کودک و سرباز" مهدي لطفي، بيژن سلطاني، روح اله حسيني، مهران رجبي و صغري عبيسي بازيگران، محمد رضايي راد فيلمنامه نويس و وحيد نيکخواه آزاد تهيه کننده هستند. اين فيلم از حدود دو هفته پيش در سينماهاي فرهنگ 2 و فلسطين 1 بر پرده رفته است و همچنان به نمايش خود ادامه مي دهد.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com