1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 432  تاريخ مخابره خبر:  ۲۲/۳/۱۳۸۲  نوع : نقد
 کد خبر : 138204020000  ساعت مخابره خبر: ۱۴:۱۶:۰۶
    ۱۳۸۲/۰۳/۲۲                              تاريخ نشر خبر :  
 

خطوط قرمز در سينماي اجتماعي

بدون خلاصه

اكران نامناسب فيلم «ايستگاه متروك» پس از گذشت دو سال از ساخت آن، مانع ارتباط درست اين فيلم با مخاطبانش شد. اين گفت و گو پيش از اكران فيلم تنظيم و در هفته دوم نمايش تكميل شد. رئيسيان در اين گفت و گو علاوه بر توضيح روش كار خود در «ايستگاه متروك» به برخي حواشي نيز اشاره دارد. در مرز خيال و واقعيت ـ «ايستگاه متروك» به كدام گونه سينمايي تعلق دارد و دلايل گرايش شما ـ با توجه به فيلم هاي قبلي تان ـ به اين فضا چيست؟ «ايستگاه متروك» محدود به گونه خاصي از سينما نيست و در حقيقت تلفيقي است از فضاها و انواع گوناگون سينمايي. ولي شايد به طور كلي و از منظري فرانگر بتوان آن را در گونه سينماي اجتماعي طبقه بندي كرد. كلي به اين جهت كه فيلم هاي بسياري در اين سينما ساخته مي شوند كه داعيه اجتماعي، فقط به فيلم هايي اطلاق نمي شود كه نقد اجتماعي را به طور صريح مطرح مي كنند بلكه فيلم هايي نيز وجود دارند كه بدون جهت گيري خاصي با برخي واقعيت هاي موجود در روابط انسانها، ايجاد پرش مي كنند. اين فيلم ها متكي بر تحليل تماشاگرند چرا كه با ايجاد فضايي ويژه، زمينه تفكر مخاطب را فراهم مي آورند. فيلم هايي از اين سان نيز در گونه سينماي اجتماعي قرار مي گيرند و ظرفيت هاي ارتباط با مخاطب گسترده را دارا هستند. فيلم «ايستگاه متروك» با درنظر گرفتن ساختارهاي جامعه، برشي از يك كليت را به نمايش مي گذارد. يعني با ساختن موقعيت هاي خاص، انگيزه ها و رفتارهاي آدمها را به چالش مي كشد. فيلم هايي وجود دارند كه با شكستن خط قرمزها و عبور از مرزهاي ممنوع، وجهه اي معترض پيدا مي كنند اما در «ايستگاه متروك» قرار گرفتن آدم ها در محيطي نامألوف و در موقعيت هايي تجربه نشده آنان را به عملكردهاي نامتعارف وامي دارد. تمركز من روي همين طرح پرسش است كه اگر عميق باشد قادر است از مرزهاي فلسفه و جامعه شناسي نيز عبور كند. به طور كلي عمق پرسش است كه اهميت دارد نه تندي و گزنده بودن آن. ـ يكي از وجوه درونمايه اي «ايستگاه متروك» به زايش و باروري برميگردد. با توجه به متوقف ماندن شما در ميانه مسير و گمگشتگي آنان و همچنين تلاش زن براي ارتباط با كودكان قرار بود چه چيزي منتقل بشود؟ اساساً در فرهنگ و اساطير ما زن همواره نمادي از زايش و باروري بوده است و مهمترين پيوند را با زمين دارد. قدرت باروري زن او را در پيوند بيشتري با طبيعت ـ كه مدام در حال تغييرات است ـ قرار مي دهد تا مرد. از اين رو من به همين نقطه نظر داشتم تا استفاده هاي سياسي و اجتماعي . اين مسئله محصول يك نگرش ديرين در فرهنگ ايران زمين است. بررسي جايگاه يك فرد در يك سرزمين خاص و توجه به موقعيت او در اجتماعي ناهمگون قصه اي متفاوت از سطحي نگري هاي سياسي و اجتماعي روز دارد. در فيلم «سفر» هم اين دغدغه وجود داشت اما نه به آشكارگي «ايستگاه متروك» در اين فيلم من با تجربه بيشتري كه اندوخته بودم سعي كردم تا به كيفيت رابطه انسان با جهان پيرامونش بپردازيم. نكته مهم در اين ميان ساده كردن اين رابطه است، به گونه اي كه بتواند در داستاني بگنجد و با مخاطب رابطه برقرار كند. ساده كردن اين واقعيت دشوار، سخت ترين كار است. خوشحالم كه مي بينم دانشجويان و مخاطبان جوان، با وجود اكران محدود اين فيلم، آن را درك كردند. ـ در «ريحانه»، «سفر» و «ايستگاه متروك» محيط و تأثير آن بر قهرمانان از اهميت ويژه اي برخوردار است. هميشه در كارهاي من محيط به عنوان لوكيشن به عنوان فضاي معماري، جايي است كه بايد با فرهنگ و نگاه ايراني ها هارموني داشته باشد. در «ايستگاه متروك» هم به اين مسئله توجه داشتم چرا كه شصت در صد فيلم در آن اتفاق مي افتد. براي اينكه در ضبط، مناظري را انتخاب كنم تا تماشاگر را خسته و دلزده نكند و بر نما جذابيت تازه اي براي تماشاگر داشته باشد، هيچ پلاني را تكرار نكردم. اين مهم دقت در چيدن فضاها را مي طلبد. همچنين نوع زاويه دوربين، ميزانسن، انتخاب لنز و غيره تمام توان من در فيلم همين بود ولي واقعيت اين است كه عظمت معماري ايراني شگفت انگيزتر از اين حرف هاست. وجه انتزاعي و ساده معماري ايراني، دو وجه فراواقعي و واقعي فيلم «ايستگاه متروك» را سامان مي دهد. اين فيلم در مرز خيال و واقعيت حركت مي كند. در جاي جاي اين سرزمين مي توان رموز اين معماري با قدمت چهارهزار ساله را مشاهده كرد. نمونه قلعه اين فيلم در شهرري، يزد، كرمان و ..... نيز وجود دارد، قلعه هايي كه به فراموشي سپرده شده اند. ـ در سكانس گفت و گوي دو نفره معلم دهكده با شوهر مهتاب، با توجه به ديدگاه هاي خاص معلم نوعي جهان بيني كاملاً متفاوت ديده مي شود كه در شخصيت عكاس تأثير مي گذارد. اين سفر دو نفره چقدر شخصيت اصلي فيلم را در باورهايش دچار ترديد مي كند؟ قسمت اول گفته شما كاملاً درست است. اين سفر مي تواند يك تقابل محسوب شود ميان دو ديدگاه كاملاُ متفاوت. جهان بيني معلم دهكده در كنترل است با شوهر مهتاب است كه اين تضاد را شكل مي دهد. ـ بازيگران اصلي فيلم براساس كدام ويژگي هايشان انتخاب شدند؟ خب ما سه بازيگر بيشتر نداريم. خانم حاتمي اولين و تنها انتخاب من بود براي نقش. در واقع به بازيگري نظر داشتم كه سوابق حرفه اي اش كليشه اي در ذهن تماشاگران نساخته باشد. ليلا حاتمي هم اين ويژگي را داشت و هم به جزئيات نقش نزديك بود. چهره ايشان در عين سردي داراي معصوميت است و اين دقيقاً همان ويژگي اصلي نقش است. كاراكتر سرد و خنثايي كه مخصوص عكاسان طبيعت است. او هيچ نشانه اي از گذشته اش بروز نمي دهد و با همه حتي همسرش رابطه اي سرد دارد.
انتهای پیام /

 
  نويسنده نقد : امير سعيد قطبي زاده  
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com