در مزرعه اي سرسبز، الاغي قهوه اي در تنهايي و افسردگي زندگي مي كند تا اينكه صاحبش، الاغي به نام «نسترن» را به عنوان جفت و همسر، به نزد او مي آورد. اما دوران خوش آن دو، خيلي زود به پايان مي رسد و صاحب الاغ، اين دو حيوان را از هم جدا مي كند. پس از مدتي، الاغ قهوه اي از محل نگهداري «نسترن» و قصد صاحب الاغ براي آينده نسترن، مطلع شده و براي نجات وي به راه مي افتد و براي رسيدن به نسترن، يك راننده تريلي را گروگان مي گيرد، اما با رويدادهاي ديگري برخورد كرده و در اين نكته مردد مي ماند كه به نجات «نسترن» بپردازد يا ماجراهاي جديد را فيصله دهد.
|