بهرام اديب قهرمان سابق واليبال، پس از سالها دوري از وطن براي ديدن سعيد تنها فرزندش به كشور باز مي گردد. هما همسر سابق بهرام در مركز فني ارتوپدي هلال احمر كارشناس امور بازپروري است. بهرام در ملاقات با هما پي مي برد كه سعيد بر اثر نوعي سرخوردگي و پريشاني از خانه گريخته است. آنها براي يافتن سعيد سفري را در شهر آغاز مي كنند. بهرام طي اين سفر به مفهوم تازه اي از زندگي، عشق، وطن و... دست مي يابد.
|