1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 711  تاريخ مخابره خبر:  ۳/۷/۱۳۸۶  نوع : خبر
 کد خبر : 138607030211  ساعت مخابره خبر: ۱۳:۵۷:۱۶
    ۱۳۸۶/۰۷/۰۳                              تاريخ نشر خبر :  
 

نگاهي به سينماي دفاع مقدس

شاعرانه‌ترين شاعرانه جنگ

فيلم سينمايي «هيوا» ساخته رسول ملاقلي‌پور را بايد به جهت پرداختن به وجوه جديدي از جنگ و مردانش سرفصلي جديد در سينماي دفاع مقدس دانست.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، «هيوا» شاعرانه ترين فيلم ملاقلي پور است که به نوعي فضا و دغدغه هايي خاص و جديد را در جنگ و قهرمانان زمان جنگ تعريف مي کند. قهرماناني که تاب قالب کليشه اي هميشگي را نياورده و بالاخره ابعادي در حد و اندازه هاي يک انسان زميني و واقعي در آنها نمودار شد.
    عرف و الگوي آشناي فيلم هاي دفاع مقدسي ترسيم فضاي خشن و مردانه حاکم و پرداختن به جزئيات عمليات هاي مختلف است و معمولاً در چنين فضايي کمتر از عشق، عاطفه و حضور تأثيرگذار زنان خبري است. اگر هم اين قالب شکسته مي شد بيش از هر چيز حضور زن بود که تحت تأثير فضاي جنگ قرار مي گرفت نه بالعکس که به نوعي رويکردي يک وجهي را به دنبال داشت.
    ملاقلي پور قهرمان اصلي فيلم خود يعني هيوا را از شخصيت واقعي همسر شهيد حميد باکري وام گرفته است. زني که به گفته وي به قدري حضور همسرش را واقعي و عيني ترسيم کرده و از او حرف مي زند که بي اختيار همين حس را به اطرافيان خود مي دهد و آنها را وادار به پذيرش باور ذهني خود مي کند.
    شايد تأثيرگذاري و ماندگاري هيوا بيش از هر چيز به جهت تکيه بر الگويي واقعي باشد اما اين ملاقلي پور است که به فراخور نياز درام و قصه اين الگوي اوليه را بر بستر داستاني به شدت حساب شده قرار مي دهد و اجازه مي دهد تا الزامات داستاني حواشي و ابعاد شخصيت را برجسته و تعيين کنند.
    "هيوا" را بايد از معدود فيلم هاي دفاع مقدسي دانست که به درستي قهرمان زن را به عنوان شخصيت اصلي محور قرار مي دهد و از دريچه نگاه او به جنگ و پيامدهاي آن بر زندگي خود نگاه کرده و در واقع وجوه جديدي از جنگ و مردانش را از نگاه يک زن به تصوير مي کشد. از همين روست که "هيوا" را مي توان شاعرانه ترين شاعرانه دفاع مقدس ناميد.
    فيلم شرح دلدادگي هيوا به همسر مفقودالاثرش حميد است. او در برزخ ازدواج با همرزم سابق حميد قرار گرفته و تعلل او در پذيرش ازدواج مجدد، محملي مي شود تا براي اتمام حجت با عشق قديم، آرمان قديم و هر آنچه از گذشته در او ريشه دارد به خانه مشترک خود و حميد بازگردد. او با بازگشت به ريشه ها و ريشه کني آنها مي خواهد از بند رها شده و به زندگي جديد روي آورد.
    اما بازگشت به خانه قديمي فقط بازگشت به يک مکان رها شده نيست، بازگشت به خاطرات گذشته و به نوعي بازگشت به همان بندهايي است که او را همچنان پايبند حميد و اميدوار به بازگشت او کرده است. هيوا خاطرات خود را با حميد مرور مي کند و در بخش مرور گذشته است که ما با چهره اي جديد از رزمنده آن روزها آشنا مي شويم.
    رزمنده اي که همه هم و غم او شهادت و مرگ و لقاء الله نبوده، رزمنده اي که هنگام غروب تصوير هيوا را در ماه جستجو مي کرده و در دعاي شبانه اميد به بازگشت به سوي او را داشته، رزمنده اي که عاشق است و عشق را به زبان مي آورد و ثبت مي کند و بهانه بودن را در هيوا جستجو مي کند.
    اين گونه است که ملاقلي پور مي تواند سويه اي ناديدني از مردان جنگ را به تصوير بکشد که اين وجه عاطفي در تضاد با خشونت حاکم بر فضاي جنگ و مرگ و کشتار، چهره اي سمپاتيک و پذيرفتني از آنها ثبت مي کند. مرداني از جنس گوشت و پوست و استخوان که در بحبوحه حمله و مرگ و کشتار يک کاغذ سفيد پيدا مي کنند تا نامه اي بنويسند و در انتظار رسيدن پاسخ روزها را در انتظار نامه رسان بگذرانند.
    در فيلم "هيوا" از وجه مفقودالاثر بودن حميد علاوه بر محملي براي تلفيق دنياي فراواقعي و واقعي، براي رساندن درام به مقصدي ويژه استفاده مي شود و اينجاست که مي توان مدعي شد جستجوي تمام نشدني هيوا با مأمور تحقيق و تفحص براي رسيدن به هدفي طراحي شده که فقط سينما و خلاقيت فيلمساز مي تواند چنين پاياني خلق کند.
    هيوا در سفري که به اعماق گذشته دارد به جاي رها شدن از بند خاطرات گذشته، بيش از هر چيز در آن فرو مي رود و اتفاقاً نشاني را درست پيدا کند. هنگامي که او بنا بر الهام قلبي تونل مستور شده را پيدا مي کند و به درون آن مي رود، آخرين نامه حميد را پيدا مي کند که هيچ وقت به دستش نرسيده است. او با پيدا کردن آخرين نشانه اي که گذشته را با زمان حال پيوند مي دهد در واقع آخرين ارتباط خود را با زمان حال قطع مي کند و در همان تونل که به منزله تونل زمان است، به گذشته پيوند مي خورد و در آن غرق مي شود.
    رويارويي هيوا با حميد را در تونل بايد يکي از تأثيرگذارترين سکانس هاي فيلم دانست که هيوا خودخواسته در آتش مي ماند و فصل آخر زندگي او با ختم به گذشته به وصلي جديد مي انجامد. اين فصل را با من بخوان باقي فسانه ست / اين فصل را بسيار خواندم عاشقانه است.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com