چهره هاي 85
خبرسازان سينما در سالي كه گذشت
به سنت هميشه، در پايان سال مروري داريم بر چهرههاي خبرساز سال. هرچند مشكل هميشگي كمبود جا باعث شد كه تعدادي از چهرههاي خبرساز سال در نهايت بيرون بمانند.
مريلا زارعي، ابوالحسن داودي، پژمان بازغي، ماهايا پطروسيان، پوران درخشنده، كامبيز ديرباز، محمدمهدي عسگرپور، فرزاد مؤتمن و ... از جمله چهرههايي بودند كه ميتوانستند در اين فهرست قرار بگيرند. محمدرضا جعفريجلوه سكاندار كشتي سينماي ايران، اين سينما را در سال 85 از توفانهاي بسياري گذر داد. چند ماه پيش برخي رسانهها از تغيير معاونت سينمايي خبر دادند، شايعاتي كه البته رنگ حقيقت به خود نگرفت. جعفريجلوه در طول دوران حضورش در را‡س هرم مديريتي سينماي كشور نهايت تلاشاش را براي اعتلاي اين سينما انجام داده است. نتيجه سياستهاي جلوه در سينما، حمايت سينماگران از او در بزنگاههاي حساس است. جعفريجلوه به عنوان مديري معتمد نظام، توانايي گذراندن سينماي ايران از موقعيتهاي دشوار را دارد. او با تجربه سالها مديريت فرهنگي توانسته اعتماد سينماگران را به خود جلب كند. سينماي ايران همچنان با بحرانهاي متعدد روبرو است و تداوم حضور مديري چون جلوه ميتواند روزهاي بهتري را براي اين سينما رقم بزند. عليرضا رضاداد سال دشواري را پشتسر گذاشت. رضاداد كه تجربه سه دوره دبيري جشنواره را دركارنامه داشت، امسال بيش از هميشه دشواريهاي برگزاري جشنواره فجر را حس كرد. پيش از آن هم البته زمزمههايي مبني بر اين كه رضاداد از فارابي رفتني است، به گوش ميرسيد. خبرهايي كه البته در حد شايعه باقي ماندند. از لحظه معرفي نامزدهاي سيمرغ، حمله به جشنواره فجر آغاز شد و خيلي زود دامنهاش از داوران به دبير جشنواره رسيد. نقطه اوج اين برخوردها را ميشد در گفت و گو با يكي از خبرگزاريها ونامه سرگشاده مشاور هنري رئيسجمهور ديد كه در آن صراحتاً از مديريت جشنواره انتقاد به عمل آمده بود. با اين همه نميتوان حسن تدبير رضاداد را در برگزاري بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر انكار كرد. رضاداد اين روزها در تدارك برگزاري جشنواره كودك است؛ جشنوارهاي كه در بهار 86 و در همدان برگزار ميشود. عباس كيارستمي طبق روال يك دهه اخير، باز هم سالي پر از موفقيت و افتخار را پشت سر گذاشت. در كنار انبوه جشنوارههاي بينالمللي كه همچنان در آنها از كيارستمي تقدير به عمل آمد، موزه هنرهاي معاصر نيويورك هم بزرگداشت و مروري بر آثار كيارستمي را برگزار كرد. كيارستمي همچنين امسال «گريه» را با حضور تقريباً تمام بازيگران زن سرشناس سينماي ايران مقابل دوربين برد. فيلمي كه ابتدا قرار بود كوتاه باشد ولي كيارستمي با فراخواني بازيگراني تازه، آن را تبديل به اثري بلند كرد. كيارستمي پس از سالها غيبت امسال با دو فيلم در جشنواره فجر نيز حضور يافت. او در «فرش ايراني» سازنده يكي از اپيزودها بود و فيلم «جادهها» نيز در فجر بيست و پنجم به نمايش درآمد. بهرام بيضايي بعد از مدتي كش و قوسسرانجام پاي ميز قرارداد با حميد اعتباريان نشست تا ساخت «لبه پرتگاه» قطعي شود. هرچند در مقطعي يكي از فيلمنامههاي او (كلاه بيسر) از سوي اداره نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد رد شد، اما بالاخره اواخر سال پيشتوليد فيلم جديدش را آغاز كرد. البته پيشتوليد در ميانههاي سال به دليل شكستن پاي بيضايي هنگام بازديد از يكي از لوكيشنهاي فيلم براي چندماهي به تعويق افتاد. نكته جالب درباره «لبه پرتگاه» اعلام آمادگي تعداد زيادي از ستارگان سينما براي تستدادن در دفتر بيضايي بوده است. آغاز پيشتوليد فيلم جديد بيضايي بعد از هفتسال مهمترين خبر براي علاقهمندان به اين كارگردان به حساب ميآيد. گفته ميشود بيضايي براي هر نقش فيلمش چند كانديدا دارد و قصد دارد اوايل امسال بازيگران «لبه پرتگاه» را انتخاب كند. فيلم جديد بيضايي كه حدود 20 بازيگر دارد داستان رخداد قتلي است كه پليس براي كشف آن وارد معركه ميشود. داريوش مهرجويي درسال گذشته هم مثل سال پيش از آن با سنتوري نامش سر زبانها بود. با اين تفاوت كه در آن سال اخباري كه پيرامون انتخاب بازيگري و توليد سنتوري منتشر ميشد در مركز توجه قرار ميگرفت، اما سال پيش پس از پايان مراحل توليد آن اخبار و شايعاتي كه در مورد توقيف يا عدم توقيف فيلم شنيده ميشد، كنجكاويهاي زيادي را به دنبال داشت. البته سرانجام سنتوري در جشنواره به نمايش درآمد، اما انتظاراتي كه از مهرجويي وجود داشت براي بسياري، برآورده نشد، منتها طرفدران سنتي مهرجويي همچنان مهر تأييدي براي ساختهاو زدند. كانديدا نشدن فيلم در بخش مسابقه جشنواره از جمله اتفاقات تعجبآور جشنواره بود كه به آن بسيار اشاره شد. او زمستان سال قبل پروانه ساخت«نقاب زيبا» را دريافت كرد و اولين فيلم جنگياش را سال 86 كليد ميزند. مسعود كيميايي كافي است مسعود كيميايي قصد ساخت كار تازهاي را داشته باشد تا نامش در صدر فهرست خبرسازها قرار گيرد. با وجود همه حرفو حديثهايي كه هست، كيميايي هنوز هم كنجكاوي برانگيزترين نام سينماي ايران براي نسلهاي مختلف علاقهمندان سينما به حساب ميآيد. سال گذشته سرگرم پروژه رئيس بود. فيلمي كه اززمان انتشار قصد كيميايي براي ساخت آن شايعات بسياري پيرامونش شكل گرفت. ابتدا قراربود سعيد راد نقش اصلي را بازي كند اما سرانجام نقش به دوست قديميكيميايي، فرامرز قريبيان رسيد. خبر حضور انتظامي، هاشمپور، ليلا حاتمي و گلشيفته فراهاني هم به سرانجامي نرسيد و نقشها بين بازيگران ديگري تقسيم شد. پروژه رئيس پرهزينهترين فيلم كيميايي تا امروز و يكي از پر سر و صداترينهاي آنها بود. مثل هميشه چهرههاي جواني هم در فيلم معرفي شدند كه جزو شاگردان مدرسه سينمايي كيميايي بودند، جايي كه امسال هم وقت و انرژي بسياري از او گرفت. فعلاً كيميايي اميد عجيبي به پرورش نسل جديد و مستعدي از ميان شاگردان مدرسهاش پيدا كرده است. رئيس پرسر و صداترين فيلم جشنواره امسال هم بود، در عمده روزهاي جشنواره خبر اصلي رسيدن يا نرسيدن رئيس به جشنواره بود. دستآخر هم نسخهاي كه صدايش مشكل داشت به دفتر جشنواره رسيد كه دربخش مسابقه شركت نيافت و با چند نمايش محدود، بسياري موفق به ديدن آن نشدند. بعد از جشنواره هم تغييراتي در تدوين آن بوجود آمد تا كار شستهرفتهتري براي اكران عمومي باشد. پس از پايان رئيس هم خبر ساخت وصيت مسموم براساس داستاني از ابراهيم گلستان منتشر شده و به سوژه داغ محافل سينمايي بدل شد. پرويز پرستويي چندسالي است كه چهرهاي محبوب و با اعتبار در ميان طيفهاي مخاطبان به حساب ميآيد. از تماشاگران تلويزيون بگيريم، تا آنها كه حرفهاي سينما را دنبال ميكنند. سال گذشته سريال «زيرتيغ» را روي آنتن داشت كه با استقبال مخاطبان تلويزيون هم همراه شد و بازي فراتر از استانداردهاي تلويزيوني را هم به نمايش گذاشت. به نام پدر را هم كه به خاطر سيمرغ بلورين جشنواره بيست و چهارم بدست آورده بود روي پرده سينماها داشت كه با اقبال قابل قبولي در گيشه همراه شد. در فيلم پاداش سكوت هم بازي كرد. اگرچه آنگونه كه انتظار ميرفت مورد تأييد قرار نگرفت و او نيز در شمايلي آشنا به ايفاي نقش پرداخته بود اما به هرحال بازي خوبي ازخود به نمايش گذاشته بود. در اسفندماه هم به پروژه صدسال به اين سالها پيوست تا در فيلم تازه سامان مقدم بار ديگر با فاطمه معتمدآريا همبازي شود. محمدرضا فروتن دو، سه سالي است كه فروتن به جاي بازي در فيلمهاي تجاري سعي دارد كه ايفاي نقشهاي متفاوت را تجربه كند. سال گذشته هم نقطه اوج حضور او در چنين فيلمهايي بود. به آهستگي و باغهاي كندلوس را با بازي او روي پرده شاهد بوديم كه تا اندازهزيادي فروتن توانسته بود از قالبهاي آشناي نقشهاي قبلياش دور شود. امسال هم در خاك سرد نقش اصلي را بر عهده داشت. يك جوان چاهكن كه سعي داشت با تلاش خستگيناپذير بر خشكي كوير غلبه كند و ... در خاك سرد نيز فروتن كاري بسيار متفاوت با نقشآفرينيهاي قبلياش را به نمايش گذاشت. وسواس در انتخاب نقشهايي كه به او پيشنهاد ميشود از فروتن چهره بازيگري را ساخته كه سعي دارد علاوه بر شهرت و محبوبيت، ماندگاري راهم براي كارنامه خود به ارمغان آورد. او در اواخر سال 85 در فيلمهاي زن دوم و حس پنهان مقابل دوربين رفت. باران كوثري پس از چندسال حضور در فيلمهايي كه مادرش جلوي دوربين ميبرد يا پدرش تهيه ميكرد، سرانجام فرصتي فراهم شد تا هنر خود را نشان داده و خود را از زير سايه آنها بيرون بياورد. در سريال صاحبدلان كه ماه رمضان روي آنتن رفت حضور موفقي را پشتسر گذاشت كه چهره و نام او را در ميان تماشاگران انبوه تلويزيوني شناساند. بعد از آن هم خونبازي در جشنواره به نمايش درآمد كه بازي فوقالعادهاش در نقش دختري معتاد همه را شگفتزده كرد. در روز سوم هم كه جزو فيلمهاي پرسر و صداي جشنواره بود يكي از نقشهاي اصلي را بازي ميكرد كه آن هم مورد توجه قرار گرفت. سرانجام هم با گرفتن سيمرغ بلورين بهترين بازيگري پرونده سال 85 خود را به بهترين شكل ممكن بست. رخشان بنياعتماد بنياعتماد سال بسيار خوبي را پشتسر گذاشت، ساختن فيلمي همچون خونبازي براي هر فيلمسازي ميتواند، سال پرباري را رقم بزند. بنياعتماد براي ساخت فيلم تحقيقات مفصلي را پشتسرگذاشت، حاصل كار هم بسيار رضايتبخش بود. نخستين نمايش خونبازي در جشنواره فيلم شهر توجهات بسياري به دنبال داشت جايزه بهترين فيلم و كارگرداني هم به او تعلق گرفت، اما همين مسئله باعث شد خونبازي در جشنواره فيلم فجر بخت رقابت در رشتههاي اصلي(فيلم و كارگرداني) را از دست بدهد. بنياعتماد به همراه باران كوثري هماكنون در آمريكا به سر ميبرد. مسعود دهنمكي شايد بتوان او را خبرسازترين چهره سينما در سال 85 ناميد. دهنمكي «اخراجيها» را به عنوان اولين ساخته بلند سينمايياش مقابل دوربين برد. فيلمي متفاوت با مايههاي طنز در ژانر دفاع مقدس كه با حضور انبوهي از بازيگران سرشناس ساخته شد. رسانهها در تمام مدت فيلمبرداري «اخراجيها» خبرهاي اين فيلم را پوشش دادند. «اخراجيها» در جشنواره هم خبرساز بود. استقبال گسترده تماشاگران از فيلم باعث شد سيمرغ بهترين فيلم مردمي به اولين ساخته دهنمكي تعلق گيرد. اعتراضهاي دهنمكي به هيأت داوران هم از اتفاقهاي جالب توجه سينماي ايران در سال 85 بود. سامان مقدم چندسالي است كه يك حرفهاي تمام عيار در سينماي ايران به حساب ميآيد و فيلمهايش هم هميشه با اقبال عمومي روبرو بودهاند. پس از توفيق قابل توجه مكس در سال 84 در سال گذشته هم كافهستاره را روي پرده داشت كه اين فيلم، هم اقبال عمومي بدست آورد و هم اقبال هنري، به همين خاطر سال مهمي براي مقدم به حساب ميآمد كه اعتبار هنري را هم به اعتبار حرفهاي خود افزود. كافهستاره اقتباسي بود از كوچه ميداك و به نظر بسياري فيلم جمع و جور و گرمتري هم نسبت به آن بود. مقدم اين روزها درحال ساخت كار تازهاش «صدسال به اين سالهاست» كه پرويز پرستويي و فاطمه معتمدآريا درآن بازي ميكنند. رضا كيانيان كيانيان درسال گذشته بيشتر از آنكه جلوي دوربين فعال باشد در زمينه انتشار كتابهاي مرتبط با بازيگري فعال بود. كتاب تحليل بازيگري او كه در برگيرنده مقالاتاش در زمينه بازيگري است تجديد چاپ شد. كتاب تازهاي به نام شعبدهبازيگري منتشر كرد كه از سوي علاقهمندان بازيگري با استقبال همراه شد. كيانيان امسال در «پاداش سكوت» نقش كوتاهي بازي كرد و پس از سالها دوباره با پرستويي همبازي شد. از او امسال يك تكه نان و باغ فردوس ساعت پنج بعدازظهر روي پرده رفت كه دومي يك درام روانكاوانه بود. فريدون جيراني درسال85 با سهگانهاش پركارترين كارگردان بود، اما از اين سهگانه تنها يك فيلم سال گذشته روي پرده رفت. «ستاره ميشود» مسئلهدارترين جلد اين سهگانه با وجود آغاز تبليغات شهرياش پس از كش و قوسهاي بسياري كه به دنبال داشت سرانجام هم روي پرده نرفت. پاركوي را دريك سكوت خبري ساخت كه قرار بود، بازگشتي باشد به روزهاي اوج قرمز، اما با وجود تجربههاي تازه و منحصر به فرد جيراني، اين فيلم كه تريلري پرحادثه و دلهرهآور بود، چندان مورد توجه قرار نگرفت. او اين روزها در حال ساخت اولين سريالش است. عزتا... انتظامي انتظامي سال پيش مثل هميشه در اوج بود، در اين سن و سال همچنان سرزنده و شاداب سر صحنه حاضر ميشود و حضورش ميتواند به هر فيلمي وزن و اعتبار بدهد. در ميناي شهر خاموش حضور انتظامي در نقش پيرمردي اهل موسيقي از مهمترين امتيازات فيلم بود. آقاي بازيگر، وقت زيادي هم صرف موزه سينما كرد. ستاره ميشود با بازي او كه پس از كش و قوسفراوان روي پرده نيامد تا سال 85 انتظامي فيلم روي پردهنداشته باشد. در رئيس مسعود كيميايي ابتدا قرار بود نقشي به او واگذار شود اما در نهايت اين همكاري پيش نيامد تا تجربه موفق حكم تكرار نشود. اواخر سال هم خبر حضورش در سريال شهري كه دوست دارم در كنار خسرو شكيبايي و امين حيائي شنيده شد ،سريالي كه حتماً آنقدر خوب است كه انتظامي بازي در آن را پذيرفته است. هديه تهراني ميگويند هنوز بالاترين دستمزدهاي سينماي ايران را هديه تهراني ميگيرد. رقمهايي كه ميتواند هربازيگري را وسوسه كند تا پركار باشد. اما تهراني خوب بلد است بر چنين وسوسههايي غلبه كند. اگر فيلم تجاري هم بازي كند، حتماً چند فيلم با ارزش براي جبران كار ميكند. اوايل سال گذشته چهارشنبه سوري را روي پرده داشت كه به خاطرش سيمرغ بلورين هم گرفته بود اما بعد از آن كار تازهاي از او روي پرده نرفت. او امسال در نسل جادويي بازي كرد. قرار بود درسهزن با منيژه حكمت همكاري كند كه به سرانجامي نرسيد و نيكيكريمي جايگزين او شد. او در فيلم «گريه» كيارستمي دستيار كارگردان و برنامهريز بود. در سهزن نيز ابتدا قصد داشت علاوه بر بازي طراحي صحنه را نيز برعهده داشته باشد، كه نشد، شبانه او نيز سال گذشته فرصت نمايش پيدا نكرد. علاوه بر اينها تهراني مثل دو سال قبل هرگاه فرصتي پيدا ميكرد جلوي دوربين فرزند صبح افخمي ميرفت. نيكي كريمي با يك شب در جشنوارههاي كوچك و بزرگ خارج از ايران شركت كرد، در مواردي به عنوان داور هم به قضاوت پرداخت. چند روز بعد را هم كه ابتدا گريز نام داشت كارگرداني كرد. با وجود سفرها و سرگرمشدن به فيلمسازي همچنان بازيگر پركاري بود، سه فيلم روي پرده داشت، چه كسي امير را كشت، شام عروسي و ستاره است كه در زمينههاي مختلف فيلمهاي كم و بيش موفقي بودند. همچنين در فيلمهاي سه زن، زن دوم و جعبه موسيقي هم به ايفاي نقش پرداخت. محمدرضا گلزار يكي از بهترين سالهاي فعاليت خود را پشتسر گذاشت. ايفاي نقش اصلي آتشبس يك ميلياردي، تله پانصد ميليوني، هم بر شهرت او بيشتر افزود و هماينكه بسياري توفيق اين فيلمها را به پاي تركيب بازيگران، به خصوص گلزار گذاشتند. در شام عروسي هم با حضور كوتاهي در نقش خودش، در توفيق فيلم نقش انكارناپذيري داشت. پس از تله كار تازهاي شروع نكرد، اما گلزار آنقدر سوژه داغي به حساب ميآيد كه حتي وقتي كار تازهاي هم ندارد عكس و تفصيلاتش همچنان در مطبوعات منعكس ميشود. او قرار بود در فيلم دوم علي مصفا بازي كند كه بعد از به تعويقافتادن ساخت اين فيلم، قراردادش را فسخ كرد. او اواخر سال به پيشنهاد فرحبخش جواب مثبت داد تا نقش اول بازي كلاغپر را برعهده بگيرد. مسعود رايگان مدتزمان چنداني نيست كه بازيگري را در سينما آغاز كرده است اما در همين مدت كوتاه به يكي از چهرههاي بسيار پركار بدل شده است. اولين بار در خيلي دور خيلي نزديك بود كه بازي خوبش در كنار توفيق فيلم او را چهره كرد. در سال گذشته نزديك به شش فيلم بازي كرد كه در نوع خود يك ركورد براي اين سالها محسوب ميشود. شش فيلمي كه همگي مراحل توليد خود را در همين سال هم پشتسر گذاشتهبودند و انواع اقسام فيلمها از تجاري، هنري در گونههاي حادثهاي، كودكان و نوجوانان، اجتماعي و ... يافت ميشد(خونبازي، سنتوري، گوشواره،پاپيتال، مخمصه و ...) رايگان در زمينه تئاتر هم فعاليتهايي دارد و حتي گاه در خارج از كشور هم نمايشنامههايي را روي صحنه ميبرد، البته سال گذشته آنقدر پركار بود كه فرصتي براي اين منظور نداشت. اما نمايشنامهاي را در برنامه داشت كه اوايل امسال در ايران روي صحنه ببرد. رايگان در سال گذشته در تلويزيون هم فعال بود و در سريال مدار صفردرجه ايفاي نقش كرده است كه در آن با همسرش رويا تيموريان همبازي بود، در فيلم گوشواره نيز آنها با هم همبازي بودند. همچنين سال 85 كافهستاره را روي پرده داشت كه در آن نقش تازه و متفاوتي را تجربه كرده بود. پوريا پورسرخ نوروز سال گذشته با سريال وفا براي نخستين بار پوريا پورسرخ به مخاطبان معرفي شد. سريال پر تماشاگري كه يكباره او را به چهرهاي پرطرفدار بدل كرد، اما او هوشيار بود كه خبرسازيهاي جنجالي دامن نزد. در سريال صاحبدلان كار موفق ديگري از همان كارگردان(محمدحسين لطيفي) نقش متفاوتي با كار قبلي به اجرا گذاشت كه با نقشآفريني موفقتري همراه بود. در پسران آجري، مصائب دوشيزه و ميهمان نقشهايي را برعهده گرفت كه آخري هماكنون روي پرده سينماست. اما مهمترين اتفاق در سال گذشته با روز سوم براي پورسرخ رخ داد. فيلمي در گونه جنگي كه پورسرخ نقش جوان جنوبي را بازي ميكرد و با وجود سرعت بالايي كه پروژه داشت كار در خور اعتنايي هم بود پورسرخ هم در روز سوم خوش درخشيد توفيق در اين نقش او را كاندياي دريافت سيمرغ بلورين ساخت. اين همه دست به دست دادند تادور تازهاي براي اين بازيگر تازهنفس بوجود آورند تا اعتبار و شهرت را پا به پا هم به جلو ببرد. جمشيد هاشمپور هاشمپور چندسالي است كه از شمايل مرد شكستناپذير و سرسخت فيلمهاي اكشن و تجاري دور شده و ترجيح ميدهد كه بيشتر نقشهاي متفاوت را تجربه كند، كوتاه يا بلندي نقش هم تفاوت چنداني ندارد، مهم خود نقش و چگونگي فيلمي است كه قرار است در آن بازي كند. در سالي كه گذشت از هاشمپور ميم مثل مادر را روي پرده داشت كه درآن نقش كوتاهي را برعهده گرفته بود. او همچنين در قاعده بازي متفاوتترين نقش تمام دوران بازيگرياش را برعهده گرفت كه بسياري را غافلگير كرد. در اواخر سال نيز در كار تازه اميني، استشهادي براي خدا، ظاهر شد. از جمله خبرهاي مهمي كه در سال گذشته در مورد او شنيديم منتفي شدن حضور او در دو فيلم رئيس(كه داريوش ارجمند جايگزين او شد) و فرزند صبح(كه عبدالرضا اكبري به جاي او انتخاب شد) بود. فرزند صبح ميتوانست يكي ديگر از نقشهاي متفاوت و به يادماندني هاشمپور را رقم بزند كه ظاهراً به دليل به توافق نرسيدن با تهيهكننده به سرانجام نرسيد. تهمينه ميلاني در كارنامهداشتن پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران و اولين فيلمي كه كاركرد يك ميلياردتوماني در گيشه را پشتسر گذاشته ميتواند هر فيلمسازي را از جنبههاي مختلف به خبرسازترين چهرهها بدل كند؛ به خصوص اينكه همه منتظر خواهند بود تا ببينند آيا اين فيلمساز ميتواند چنين توفيقي را دوباره تكرار كند يا نه؟ ميلاني در سال گذشته با آتشبس همه را غافلگير كرد و به موفقترين چهره سينماي ايران به لحاظ اقتصادي بدل كرد. پس از آتشبس ميلاني تسويه حساب را در برنامه قرار داد ودرسالي كه پشت سر گذاشتيم آن را به مرحله توليد رساند. ظواهر امر حكايت از آن دارد كه تسويه حساب حتي اگر نتواند توفيق آتشبس را تكرار كند، فيلم پرفروشي خواهد شد. ميلاني اواخر سال يك فيلم كوتاه با عنوان«كودك و صلح» ساخت. گلشيفته فراهاني گلشيفته فراهاني از جمله بازيگراني است كه ابتدا با كسب اعتبار هنري در مركز توجه قرار گرفت وسپس براي ايستادن در جايگاه يك ستاره، خيز برداشت. در سالي كه گذشت سه فيلم روي پرده داشت كه هر سه نيز آثار كم و بيش پرمخاطبي به حساب ميآمدند. ميم مثل مادر، به نام پدر و گيسبريده آثاري بودند كه نشانگر رويكرد متفاوت فرهاني در پذيرش نقشهايي است كه جاي كار براي نشان دادن تواناييهايش را داشته باشد. هرچند كه فيلم آخري آنگونه كه انتظار ميرفت از كار در نيامد. فراهاني در سال گذشته در سنتوري دومين همكارياش با مهرجويي را تجربه كرد. او در روزهاي آخر سال در هميشه پاي يك زن در ميان است نيز ايفاي نقش كرد. بهرام رادان درخشش بهرام رادان در سالهاي اخير او را از جايگاهي برخوردار كرده است كه حتي اگر سال پركاري را هم پشتسر نگذارد بازهم چهرهاي مطرح و خبرساز به حساب بيايد. در سالي كه گذشت فيلم تازهاي از رادان به اكران گذاشته نشد اما در سه فيلم به عنوان بازيگر حضور داشت كه لااقل دوتاي آنها را ميتوان جزو شاخصترين توليدات سال گذشته سينماي ايران دانست. خونبازي، سنتوري و چهارانگشتي، حاصل يك سال بازيگري رادان به حساب ميآيد كه البته در خونبازي نقش كوتاهي (يك سكانس) برعهده داشت. اما حضور او در سنتوري و درخششي كه در ايفاي نقش معتاد از خود نشان داد دومين سيمرغ بلورين او را نصيبش كرد تا سال 85 را به خوبي به پايان رسانده باشد. به هنگام دريافت سيمرغ بلورين حرفهايي در اعتراض به كمتوجهي به سنتوري از سوي داوران داشت كه با واكنشهاي متفاوتي را برانگيخت. اين بازيگر، امسال در كارناوال مرگ نيز حضور داشت، كه در ميانههاي راه به دليل مشكلات مالي، پروژه متوقف شد. مهناز افشار از جمله بازيگران زن شاخص چندسال اخير به حساب ميآيد كه در كنار برخورداري از شهرت اين روزها در سوداي كسب اعتبار بازيگري نيز هست. پذيرش نقشهاي متفاوتي در كارگران مشغول كارند، سالاد فصل و ... از نشانههاي اين رويكرد به حساب ميآيند. در سالي كه گذشت در فيلم پرفروش آتشبس و تله در كنار محمدرضا گلزار يكي از نقشهاي اصلي را برعهده داشت. افشار همچنين با بازي در سه فيلم محاكمه، رئيس و تسويهحساب از جمله بازيگران پركار نيز به شمار ميآمد. در اسفندماه هم با پذيرش نقش اصلي فيلم بازي كلاغپر در پنجمين فيلم سال گذشته خود نيز حضور يافت. كه در مجموع نشان دهنده همان رويكرد تداوم شهرت با حضور در فيلمهاي پرمخاطب (محاكمه، بازي كلاغپر) و كسب اعتبار با بازي در فيلمهاي متفاوت (رئيس، تسويهحساب) است. در فيلم چه كسي امير را كشت، افشار پرسونايي تازه را از خود به نمايش گذاشت. او اواخر سال دو قرارداد جديد امضاء كرد تا همچنان پرانرژي نشان دهد. امين حيايي مثل چند سال اخير، حيايي در سالي كه گذشت هم جزو پركارترين و در عين حال محبوبترين بازيگران در ميان توده مخاطبان به حساب ميآمد. اين در حالي است كه حيايي هم پس از ميهمان مامان حضور در فيلمهاي جديتر را بيشتر دنبال ميكند. فيلمهايي كه ثبت نام آنها به كارنامه هر فيلمسازي ميتواند جلوهاي از ماندگاري ببخشد. از سهگانه ستارهها كه حيايي در هر سه حضور داشت، در سال گذشته تنها ستارهاست روي پرده رفت. در «چه كسي امير را كشت» هم نقشي متفاوت را تجربه كرد. علاوه بر آن شام عروسي، تله، سرولد تولد و ميهمان ديگر آثاري بودند كه حيايي در آنها به ايفاي نقش پرداخت و همگي هم كارهاي پرمخاطبي بودند. اخراجيها، سنگ، كاغذ، قيچي پروژههايي بودند كه سال گذشته با آنها همكاري داشت و هنوز روي پرده نيامده است. سريال شهري كه دوست داشتم(اپيزود شب) و كلاه پهلوي هم مجموعههاي تلويزيوني است كه حيايي در سال گذشته در آنها به ايفاي نقش پرداخت. خب همينتعداد فيلم كافي است كه بدانيم حيايي در سالي كه گذشت چقدر سرش شلوغ بوده است. رسول ملاقليپور پس از چند كار نه چندان موفق در گيشه، ملاقليپور در سالي كه گذشت ميم مثل مادر را روي پرده فرستاد، يك ملودرام تأثيرگذار و تلخ كه مخاطبان بسياري پيدا كرد و درصدر جدول اكران جايي براي خود دست و پا كرد، جايي كه براي فيلمسازي همچون ملاقليپور ميتوانست اميد دهنده بوجود آمدن شرايطي مطلوب براي كار بعدياش بود. اما متأسفانه خبر درگذشت ملاقليپور به عنوان تلخترين خبر سال نام او را دوباره سر زبانها انداخت، در حالي كه بسياري اميدوار بودند او بتواند پس از توفيق تجاري ميم مثل مادر شرايط ساخت عصر روز دهم يا حتي خوابگرد را داشته باشد. قصههايي كه ملاقليپور بسيار علاقهمند ساخت آنها بود، اما متأسفانه فرصت آن بوجود نيامد. ملاقليپور در روزهاي آخر زندگياش فيلم مستند چهار گوشه عرش را ساخت. محمدرضا شريفينيا چند سالي است كه شريفينيا بدل شده است به يكي از چهرههايي كه هميشه خبرساز بوده. روابط عمومي فوقالعاده و ارتباطهايش با آدمهاي گوناگوني كه در محافل سينمايي يافت ميشوند، از او چهرهاي منحصربه فرد ساخته است كه به همين تناسب هم شريفينيا جزو پركارترين چهرههاي سينمايي به حساب ميآيد، چه به عنوان بازيگر در جلوي دوربين و چه به عنوان بازيگردان، انتخاب بازيگران، دستيار كارگردان و... در پشت دوربين. در سالي كه گذشت هم شريفينيا جزو پركارترينها بود. چه كسي امير را كشت، گيس بريده را با بازي او شاهد بوديم. با پروژههاي اخراجيها، پارك وي، سنتوري، بچه مثبت، خواستگار محترم و... نيز همكاري داشت كه در برخي از آنها نقشي هم به عهده گرفته بود. او ابتداي سال قبل«مرباي شيرين» را روي پرده داشت. حامد بهداد مستعدترين چهرهجوان سينماي ايران در سالهاي اخير، با چهرهاي تلخ كه به شدت متناسب ايفاي نقش ضد قهرمانهاي فيلمهاي خياباني است، كمتر فرصت آن را يافته تا نقشي در حد و قواره تواناييهايش را بدست آورد. چند دقيقه بازي استثنايي او در بوتيك هنوز در خاطره بسياري از علاقهمندان سينماي ايران باقي مانده است. در سال گذشته فيلم كافهستاره را با بازي او روي پرده شاهد بوديم كه در آن نيز حضوري در خور توجه و قابل اعتنا داشت. او همچنين در دو فيلم آدم و روز سوم هم ايفاي نقش كرد كه هر دو تجربههاي متفاوتي بودند و در نوع خود بازيهاي قابل اعتنايي را هم از بهداد شاهد بوديم، اما حضور او در نقش يك درجهدار عراقي يكي از استثناييترين شخصيتهاي مكمل جشنواره امسال بود به گونهاي كه نقش اصلي فيلم را هم تحتالشعاع قرار داده و همدلي بيشتر را در تماشاگران برميانگيخت در برجستگي اين نقش چند و چون كار بهداد از اهميت بسزايي برخوردار بود. بهداد در فيلم جديد ميلاني نيز «تسويه حساب» را در چند سكانس بازي كرد. بهداد در اواخر امسال سومين كار خود را نيز آغاز كرد و در فيلم حس پنهان جلوي دوربين رفت. از بهداد همچنين سريال يك مشت پرعقاب را در سال آينده در تلويزيون شاهد خواهيم بود. الناز شاكردوست الناز شاكردوست را از جمله پركارترين بازيگراني به حساب ميآورند كه در سالهاي اخير فعاليت خود را آغاز كردهاند. هنوز فيلمي با بازي الناز شاكردوست به نمايش عمومي درنيامده بود كه او قرارداد براي بازي در سومين تجربه سينمايياش را نيز بسته بود. پس از آن هم هر سال جزو بازيگران كم و بيش پركار و فعال بوده است. شاكردوست سال گذشته هم پركار بود. چند ميگيري گريه كني، قتلآن لاين، چه كسي امير را كشت و بيوفا را در روي پرده داشت و در پروژههاي قاعده بازي، اتوبوس شب و سومين بخش سهگانه معصومي باد در علفزار ميپيچد شركت داشت. حضور در كارهاي متفاوتي چون چه كسي امير را كشت؟ و باد در علفزار ميپيچد و اتوبوس شب نشاندهنده تلاش او براي بازي در نقشهايي است كه جاي كار داشته و ميتواند جايگاه هنري او را در بازيگري ارتقا بخشد. خسرو شكيبايي خسرو شكيبايي همچنان به عنوان چهرهاي محبوب و دوستداشتني مورد علاقه بسياري از مخاطبان عام و خاص سينماست. شكيبايي اگرچه در ا ين مدت از آن شاهنقشهاي بيادماندني كمتر به دست آورده است اما به هر حال حضورش همچنان ميتواند وزني براي يك فيلم به حساب آيد. در چه كسي امير را كشت، شكيبايي حضوري درخشان داشت. عروسك فرنگي ديگر فيلمي بود كه با بازي او روي پرده رفت و با اقبالي هم در گيشه روبرو نشد، اما حاصل كار او در زمينه شركت در كارهاي تازه بسيار قابل توجهتر بود. علاوه بر اتوبوس شب و دستهاي خالي كه جزو فيلمهاي ميانمايه جشنواره امسال به حساب ميآمدند در كار تازه مسعود كيميايي نيز نقش كوتاهي را بر عهده گرفت تا سومين همكاري مشترك آنها پس از خط قرمز و حكم، در رئيس شكل بگيرد. محمدحسين لطيفي در ميان فيلمسازان لطيفي از خبرسازها و پركارهاي سال گذشته بود. حجم كارهايي كه در قالب مجموعه تلويزيوني يا فيلم بلند سينمايي ارائه كردنشان از سرعت بالاي كار او داشت. سرعتي كه در عين حال به دليل دقت و حساسيت او از كيفيت مطلوبي نيز برخوردار است. كمتر كسي باور داشت كه لطيفي بتواند در اين مدت كوتاه روز سوم را كه پروژه سنگيني هم بود به سرانجام برساند و حاصل نيز يكي از كارهاي قابل اعتناي جشنواره باشد، اما اينگونه نشد و حتي سيمرغ بلورين بهترين فيلم و كارگرداني را نيز نصيب او كرد اما توفيق لطيفي در سال گذشته فقط محدود به سينما نبود. او در عرصه تلويزيون نيز دو كار بسيار پرمخاطب را عرضه كرد اولي با نام وفا در در نوروز 85 به نمايش درآمد كه با وجود عنايت مخاطبان تلويزيون مورد توجه منتقدان قرار نگرفت اما مجموعه تلويزيوني دوم او با نام صاحبدلان از عهده آن برآمد تا هر دو طيف از مخاطبان را راضي نگه دارد. صاحبدلان از معدود مجموعههاي تلويزيوني بودكه در عين برخورداري از مفاهيم ديني به دور از شعارزدگي مايههاي مذهبي را به شكلي جذاب و دلنشين به توده مخاطبان عرضه ميكرد. پانتهآ بهرام از جمله بازيگران مستعد و باقريحه تئاتر كه چند سالي است علاوه بر صحنههاي تئاتر بر پرده سينما و صفحه تلويزيون ظاهر شده است. پانتهآ بهرام براي نخستين بار در سريال مسافر چهره شده و از آن پس بود كه با پيشنهادهاي متعددي در سينما و تلويزيون روبرو شد. از پانتهآ بهرام در روزهاي نخست سال پيش چهارشنبهسوري را شاهد بوديم كه در آن نقشي مكمل اما حضوري مؤثر داشت. در همين سال در دو فيلم سينمايي نيز به ايفاي نقش پرداخت، در اقليما كه اثري در ژانر وحشت به حساب ميآمد، نقش زني خيالپرداز و داراي مشكلات روحي را بازي كرد و در بچههاي ابدي كه نقش مكمل را بر عهده داشت در شمايل زني از طبقات پايين جامعه را ايفا كرد كه براي همين فيلم كانديداي دريافت سيمرغ بلورين شده و در نهايت نيز آن را به دست آورد. به اين ترتيب سال گذشته براي بهرام آغازگر دوران تازهاي در بازيگري سينما بود كه با توفيق بسياري نيز همراه بود. بيتا فرهي هنوز در شمايل به يادماندني مهشيد در فيلم هامون كه با اجراي پرحس و حال و پرشور همراه بود، در خاطرهها به ياد ميآيد، اما در كارنامه او با انبوهي از نقشهاي جاندار و فراموشنشدني روبرو هستيم كه همگي نشان از تواناييهاي بسيار اين بازيگر گزيدهكار در عرصه بازيگري دارد. در سال گذشته فيلم تازهاي از او روي پرده سينما نرفت اما حضور در دو پروژه مهم سينمايي سال پاركوي و خونبازي جزو چهرههاي خبرساز بود. در پاركوي نقش مادري نامتعادل به لحاظ روحي را بازي ميكرد و در خونبازي نقش مادري دردمند از طبق متوسط را به شكلي فوقالعاده به اجرا گذاشته بود. براي اين نقش اخير كانديداي دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل هم شد، اما نهايتاً جايزه به كس ديگري رسيد. فرهي هماكنون در فرانسه به سر ميبرد. اكبر عبدي در روزگار ستارهستيزي در سينماي ايران از جمله چهرههايي بود كه كم و بيش جايگاه يك ستاره سينما نزديك شده بود. از جمله نخستين كساني بود كه بالاترين دستمزدها را در سينماي ايران (پس از انقلاب) ميگرفت، تا آنجا كه حرف و حديثهاي زيادي پيرامون آن وجود داشت، اما در سالهاي اخير كم و بيش به حاشيه رفته و كمتر در فيلم مهمي ظاهر ميشد، بسياري او را چهره فراموششده به حساب ميآوردند كه به پايان راه رسيده است اما در سال گذشته به شكل غيرمنتظره دوباره خود را در عرصه بازيگري مطرح كرد. نمايش اكبرآقا آكتور سينما را روي صحنه برد كه بسيار با استقبال روبرو شد. در پروژه اخراجيها يكي از نقشهاي اصلي را بر عهده داشت كه بداههكاريهايش نقش مهمي در خندهدار شدن صحنههاي مختلف اين فيلم داشت. گوشواره ديگر فيلم عبدي بود كه سال گذشته بازي كرد و در جشنواره به نمايش درآمد. در تلويزيون هم سريال جابرابن حيان را با بازي او شاهد بوديم. سيروس الوند اين كارگردان حرفهاي و باسابقه سينماي ايران كه چند سالي بود نتوانسته بود توفيق نظرگيري را در گيشه به دست آورد، امسال شرايطي پيش آمد تا بتواند دوباره خود را به لحاظ حرفهاي در معرض توجه قرار دهد. امسال براي الوند سال پركاري هم بود. تله را جلوي دوربين برد، اما با وجود ترديدي كه براي نگهداشتن آن تا جشنواره داشت، سرانجام آن را روي پرده فرستاد كه با استقبال بسيار خوبي هم روبرو شد و نزديك به پانصد ميليون تومان فروخت. بعد از اين فيلم خيلي سريع كار تازهاي را جلوي دوربين برد، فيلمي كه زن دوم نام دارد و نيكي كريمي هم در آن ايفاي نقش ميكند، كاري كه احتمال زيادي دارد كه آن هم در گيشه پرفروش باشد. كمال تبريزي اوايل سال«يك تكه نان» به كارگرداني او روي پرده رفت كه عليرغم متفاوت بودنش در تهران حدود يكصد ميليون تومان فروخت. تبريزي در جشنواره فيلم فجر رئيس هيأت داوران بخش سينماي آسيا بود تا بهمن ماه را درگير فستيوال بيستوپنجم باشد. تبريزي از نيمههاي سال عنوان كرد قصد دارد فيلمنامه« هميشه پاي يك زن در ميان است» را جلوي دوربين ببرد. فيلم وارد مرحله پيش توليد شد و حتي گلشيفته فراهاني براي بازي در نقش اصلي قرارداد بست، اما خيلي ناگهاني حوزه هنري از تهيه فيلم انصراف داد تا پروژه به فاصله چند هفته مانده تا شروع فيلمبرداري متوقف شود. بهمن ماه با اعلام آمادگي محسن علياكبري براي تهيه فيلم، پيش توليد «هميشه پاي...» دوباره از سر گرفته شد تا سرانجام اسفندماه فيلم در تهران كليد بخورد. كيومرث پوراحمد بازگشت دوباره اين كارگردان به سينماي مورد علاقهاش مهمترين اتفاق براي دوستداران كيومرث پوراحمد بود. آنهايي كه بعد از «شب يلدا» منتظر ديدن فيلمي ديگر درهمين سبك و سياق از پوراحمد بودند، توانستند بعد از تماشاي «اتوبوس شب» درجشنواره فيلم فجر كمي به خود دلگرمي بدهند. وقتي اوايل سال اعلام كرد قصد دارد يك فيلم جنگي بسازد كسي حرفهاي او را جدي نگرفت اما «اتوبوس شب» با مضموني دفاع مقدس اوايل پاييز كليد خورد تا پوراحمد هم ساخت ژانر جنگي را تجربه كند. فيلم درجشنواره فيلم فجر كم و بيش مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت و توانست جايزه اول بخش سينماي آسيا را هم نصيب خود كند. اواخر سال عنوان شد پوراحمد بزودي«مرد جنگي» را كليد ميزند، اما خيلي زود اين كارگردان اين شايعه را تكذيب كرد. فرامرز قريبيان وقتي حضور سعيد راد در «رئيس» منتفي شد فرامرز قريبيان نقش رضاي پدر فيلم كيميايي را برعهده گرفت تا بعد از «تجارت» دوباره با كيميايي همكاري كند. اين مهمترين خبري بود كه ميشد سال 85 درباره قريبيان شنيد. قريبيان بلافاصله بعد از پايان فيلمبرداري «رئيس»، سر از«كارناوال مرگ» درآورد تا نقش يك افسر پيگيري قتلهاي زنجيرهاي را بازي كند. نقشي كه گفته ميشود خيلي متفاوت از كار درآمده است. «كارناوال مرگ» البته در ميانههاي فيلمبرداري به دليل مشكلات مالي متوقف شد تا زمان فيلمبرداري سكانسهاي باقيمانده نامشخص باشد. از قريبيان زمستان سال قبل «روياي خيس» به كارگرداني پوران درخشنده اكران شد كه فروشي متوسط داشت. فاطمه معتمدآريا سال 85 را خيلي خوب شروع كرد. «زير درخت هلو» با فروش حدود نيم ميليارد تومان آغازي خوب براي فاطمه معتمدآريا بود. موفقيتي كه پيش از اين با زوج طهماسب و جبلي چندين بار تكرار شده بود. دومين فيلم اكران شده اين بازيگر«تقاطع » بود كه نقش نسبتاً كمرنگي در آن داشت و معتمدآريا اوايل زمستان بازي در «خواب ليلا» به كارگرداني مهرداد ميرفلاح را پذيرفت تا هم بازي شكيبايي، بازغي و ماهايا پطروسيان شود. چند دقيقه باقيمانده «خواب ليلا» قرار است بهار امسال فيلمبرداري شود. معتمدآريا اواخر سال به پيشنهاد سامان مقدم جواب مثبت داد تا ايفاگر متفاوتترين نقش«صد سال به اين سالها» باشد. معتمدآريا قرار است در نقش ايران سه دوره مختلف از زندگي يك زن ايراني را روايت كند. او در اين فيلم باز هم با پرستويي هم بازي است. معتمدآريا به غير از بازي در سينما امسال در سريال «زير تيغ» بازي كرد كه از شبكه اول سيما پخش شد. رسول صدرعاملي تقريباً همه سال را درگير سريال جديدش بود. نوشتن طرحها و متنها بيش از يك سال زمان گرفت تا اولين اپيزود از مجموعه«شهري كه دوستش داريم» وارد مرحله پيش توليد شود. صدرعاملي تصميم دارد اپيزودهاي سريالش را تبديل به فيلم سينمايي كند با اين تفاسير اپيزود«شب» اسفندماه در مشهد كليد خورد. صدرعاملي با كمك شريفينيا موفق شد جمعي از بازيگران درجه اول سينما(شكيبايي، انتظامي و حيايي) را در اپيزود اول مجموعهاش گرد آورد تا قدم اول را محكم برداشته باشد. امين تارخ با «رئيس» بازگشتي پرفروغ به سينما داشت. هر چند فيلم كموبيش در جشنواره ديده نشد، اما كساني كه فيلم كيميايي را در چند اكران محدودش در فستيوال تماشا كردند متفقالقول تارخ را بهترين بازيگر فيلم دانستند، تا خاطره بازي درخشانش در «سرب» اينبار در«رئيس» تكرار شود. تارخ به غير از بازي در فيلم كيميايي دو فيلم ديگر هم بازي كرد كه هر دو در جشنواره به نمايش درآمد. «پابرهنه در بهشت» و «ساعت 25» كه فيلم اول در جشنواره مورد توجه قرار گرفت و پديده فستيوال بيست و پنجم شد. او به غير از بازي در سه فيلم سينمايي كه البته فيلم مسعود آبپرور ابتدا تله فيلم بود بقيه وقتش را صرف آموزشگاه بازيگرياش كرد. محمدعلي سجادي در فاصله چند هفته مانده به جشنواره پليس، فيلمنامه «مخمصه» در شرايطي به دستش رسيد كه پيش از او حميد چاركچيان قرار بود آن را براي ناجي هنر بسازد. سجادي در زماني كوتاه فيلمنامه را بازنويسي كرده تا فيلم البته تنها به جشنواره فيلم فجر برسد. تنها دستاورد«مخصمه» براي سجادي ديپلم افتخار براي تدوين فيلم بود. بعد از 5 سال «رمز» يك فيلم ويديويي از سجادي در بخش ميهمان هم به نمايش درآمد تا از اين منظر ركورددار جشنواره بيست و پنجم شود. سجادي امسال قرار بود يك سريال پليسي(خاموشي) هم براي شبكه دوم سيما بسازد كه ساخت آن بنا به دلايلي مهيا نشد. او امسال تدوين«پاپيتال» را هم انجام داد.