1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 533  تاريخ مخابره خبر:  ۱۶/۸/۱۳۸۵  نوع : خبر
 کد خبر : 138508160201  ساعت مخابره خبر: ۱۵:۵۳:۵۸
    ۱۳۸۵/۰۸/۱۶                              تاريخ نشر خبر :  
 

«چه کسي امير را کشت؟» در تقبيح رياکاري انسان‌هاست

حضور بازيگران سرشناس براي جلب توجه مخاطبان است

نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي «چه کسي امير را کشت؟» با حضور مهدي‌ کرم‌ پور کارگردان، مرتضي رزاق کريمي تهيه‌کننده و نازنين مفخم تدوينگر فيلم در خبرگزاري مهر برگزار شد.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، محمدرضا شريفي نيا در اين نشست درباره انتخاب بازيگران گفت: وقتي فيلمنامه را خواندم حس کردم ديالوگ شخصيت ها متعلق به خودشان است و با دقت براي آنها نوشته شده است. با توجه به اينکه هر کدام از بازيگران مونولوگ هاي بلند داشتند، ديگر بحث بازي دوجانبه بين بازيگران وجود نداشت و گفتن مونولوگ هاي طولاني و بازي اين نوعي بسيار دشوار بود.
    وي در ادامه افزود: بازيگران کمي در سينماي ايران داريم که بتوانند مونولوگ را به خوبي بيان کنند و تلاش کرديم بهترين گزينه هاي موجود را انتخاب کنيم. براي هر نقش هم چند نامزد داشتيم. پيشنهاد آقاي کرم پور براي آتيلا پسياني نقش «حميد» بود که بعداً امين حيايي آن را ايفا کرد و نقشي که آقاي پسياني ايفا کرده بود نيز براي من در نظر گرفته شده بود و با مشورت هايي که با آقاي کرم پور و پسياني انجام داديم در نهايت ايشان در نقش «رضا» ظاهر شد.
    شريفي نيا تاکيد کرد: براي نقش «اکبر» که در نهايت آقاي شکيبايي آن را ايفا کرد سه چهار گزينه داشتيم. اکبر عبدي، خسرو شکيبايي، داريوش ارجمند و خودم. با توجه به شرايط کاري هر بازيگر ما توانستيم از شکيبايي در اين نقش استفاده کنيم. البته اين بحث هم وجود داشت که شکيبايي قبلاً چنين نقشي را در «سالاد فصل» فريدون جيراني بازي کرده بود، اما نوع بازي اش در «چه کسي امير را کشت؟» با قبلي ها تفاوتي عمده داشت. براي نقش «عسل» نيز چند گزينه مد نظر داشتيم که در نهايت خانم الناز شاکردوست انتخاب شد.
    بازيگر «دنيا» افزود: روايتي از امام علي (ع) وجود دارد با اين مضمون که شما حرف تان را بزنيد و از ميان اين نظريات حقيقت به خودي خود آشکار مي شود، در اين فيلم روايت حقيقت از ميان گفته هاي هفت شخصيت اصلي نمايان مي شود. در کنار آن «چه کسي امير را کشت» اثري است که اکشن و صحنه هاي عجيب و غريب ندارد و بازيگران بيشتر به شکل روايت بازي شان را ارائه مي دهند و به خاطر اينکه فيلم هاي معناگرا را به مردم نزديک کنيم، از بازيگراني استفاده کرديم که حتماً محبوب تماشاگران باشند و يک قدم به مردم نزديک بشويم. به همين خاطر از ابتدا قصد داشتيم در تمام نقش ها از بازيگران سرشناس و مطرح استفاده کنيم.
    وي گفت: در طول کار احساس کردم هر کدام از ما امير را کشته ايم. به خاطر اينکه در زندگي روزمره خود اين ذهنيت را نسبت به ديگران داريم که بر اساس ذهن خودمان در مورد آدم ها قضاوت مي کنيم. بعد محاکمه و بعد آنها را مي کشيم. به خاطر همين محتواست که اين فيلم ارزشمند به نظر مي رسد و دوست داشتم فيلم در شرايط خوبي توليد شود و با مخاطبان هم ارتباط برقرار کند و مصرانه تلاش مي کنيم فيلم مورد توجه مخاطبان قرار بگيرد. البته تضادي که در مورد عقايد مخالف و موافق در مورد فيلم وجود دارد از ويژگي هاي فيلم است که باعث بروز نقطه نظرات مختلف شده است.
    شريفي نيا در مورد استقبال مخاطبان از «چه کسي امير را کشت؟» گفت: به هر حال فيلم بيشتر مورد توجه مخاطباني قرار گرفته که جستجوگر، کتابخوان و دوستدار آثار متفاوت هستند. اميدوارم اين استقبال در سينماي ايران از آثار متفاوت استمرار پيدا کند و به جريان غالب در سينماي ايران تبديل شود.
    وي در مورد ويژگي هاي نقش دکتر «کامبيز مطلق» هم گفت: ابتدا حس کردم مي توانم در سه چهار نقش فيلم بازي کنم و به شوخي به کرم پور گفتم منتظر باشيم تا بازيگران نقش ها را انتخاب و هر نقشي ماند آن را بازي کنم. حتي اگر نقش "مرجان" هم بود در آن نقش ظاهر مي شوم. اما در آخر به اين نتيجه رسيديم که بهتر مي توانم در نقش دکتر مطلق ظاهر شوم.
    وي در مورد همکاري با فيلمسازي جوان چون کرم پور و تفاوت آن با کار با داريوش مهرجويي و محسن مخملباف گفت: سئوالات سخت نپرسيد! مهدي کرم پور از جمله فيلمسازاني است که به راحتي مي توان به او تکيه و با او کار کرد. براي بازيگر هيچ چيز بالاتر از آن نيست که يک اعتماد کامل به کارگردان داشته باشند. اگر شما به کارگردان فيلم اعتماد کنيد کارتان عالي مي شود. اولين مسئله مهم ارتباط و اعتماد دوجانبه بين کارگردان و بازيگر است. کرم پور در عين جواني شناخت و تسلط کافي به مديوم سينما و کارگرداني دارد و در دومين ساخته اش در حد کساني کار کرده که 10 يا 20 اثر ساخته اند.
    در ادامه جلسه، مهدي کرم پور در مورد روند شکل گيري فيلمنامه «چه کسي امير را کشت؟» و کار گروهي نوشتن فيلمنامه گفت: مولف بودن الزاماً نوشتن فيلمنامه توسط کارگردان نيست. اولين بار قضيه مولف بودن در سينماي موج نوي فرانسه توسط تروفو و گدار شکل گرفت. شما آيا مي توانيد بگوئيد آلفرد هيچکاک که آثارش را خودش نمي نويسد فيلمساز مولف نيست؟ يک فيلمساز مي تواند با ارائه تفکرات خود در کارهايش بدون اينکه مخاطب تيتراژ فيلمش را ببيند نام او را حدس بزند. اين مسئله بسيار مهمتر از نوشتن فيلمنامه به صورت انفرادي توسط کارگردان است تا او را مولف نشان دهد.
    وي تاکيد کرد: به شدت به کار گروهي اعتقاد دارم و متاسفانه در سينماي ايران کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد. در مورد شکل گيري نوشتن فيلمنامه طرح اصلي کار متعلق به خودم بود و غير از خسرو نقيبي و مهدي کيا که نام شان در شناسنامه کار ذکر شده، بسياري ديگر از دوستان از جمله تهيه کننده و حتي تدوينگر فيلم بودند که به من مشاوره دادند. به هر حال فيلمنامه "چه کسي امير را کشت؟" ماحصل يک کار گروهي و جمعي است.
    کرم پور در ادامه در مورد ساخت موسيقي فيلم گفت: از ابتدا قصد داشتيم از موسيقي انتخابي استفاده کنيم. صحنه اي در فيلم بود که بايد شريفي نيا در آن حرکات موزون انجام مي داد. از کارن همايونفر خواستم به عنوان دوست موسيقي اين پلي بک را بنويسد و او اين کار را کرد. در ادامه فردين خلعتبري وقتي متوجه شد من مي خواهم براي فيلم از موسيقي انتخابي استفاده کنم اعلام کرد نمي گذارد اين کار را بکنم و خودش مشغول ساختن موسيقي فيلم شد. در کنار اين موسيقي متن از موسيقي هاي ديگر مورد علاقه ام و همکاري ماني منادي زاده براي انتخاب قطعات مورد نياز استفاده کردم. البته يکسري از موسيقي ها در متن فيلمنامه وجود داشت از جمله موسيقي باخ هنگام صحبت هاي حميد.
    کارگردان «چه کسي امير را کشت؟» در ادامه در مورد شباهت روايت فيلم با نوع روايت مذهبي مشرق زمين از جمله تعزيه و نقالي گفت: "در ايران اکثر متون حکايتي است. در تاريخ بيهقي که از جمله متن هايي است که به داستان نزديک است يک حکايتي است که در ابتدا توضيح داده مي شود که حسنک بردار شد و کاملاً مشخص است. همان طور که ما در ابتداي فيلم با خبر مرگ امير مواجه مي شويم. در فيلم مرگ امير مهم نيست. بلکه به بهانه مرگ امير ما تا آخر قصه با تمام اطرافيان امير آشنا شديم و به تدريج نقاب ها از چهره برداشته شد. فيلم در حقيقت در مورد رياکاري آدم هاست و بايد در ارائه اين مسئله صراحت به کار مي برديم و به همين دليل مخاطب مستقيم مورد خطاب قرار گرفت.
    وي تاکيد کرد: برخي مخاطبان بعد از ديدن فيلم عصباني از سالن بيرون آمدند و من آنها را درک مي کنم. زيرا فيلم آنها را در قالب شخصيت ها متهم مي کند که داراي چه شخصيتي هستند و اگر تماشاگر با فيلم ارتباط برقرار مي کند و مي خندد نشانه اين است که با آن ارتباط برقرار کرده. فيلم مثل يک شوخي مي ماند که به مذاق عده اي خوش مي آيد و به مذاق عده اي ديگر نه. به نوعي دروغ گفتن و دورويي جزو لاينفک تمامي ارکان زندگي مان شده و مي توانيم به راحتي دو چهره متضاد از خودمان نشان دهيم.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com